دوره 12، شماره 4 - ( فصلنامه علمی تخصصی طب کار یزد 1399 )                   جلد 12 شماره 4 صفحات 54-46 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Firoozeh M, Kavousi A, Hasanzadeh S. Evaluation of the validity and reliability of the Persian version of the Eurocest Neurotoxic Symptoms Questionnaire. tkj 2021; 12 (4) :46-54
URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-741-fa.html
فیروزه مرجان، کاوسی دولانفر امیر، حسن زاده ساجده. بررسی روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ علائم نوروتوکسیک یوروکوئست (EUROQUEST). فصلنامه علمی تخصصی طب کار. 1399; 12 (4) :46-54

URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-741-fa.html


دانشکده سلامت -ایمنی و محیط زیست-دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ، ergonomic91@gmail.com
متن کامل [PDF 690 kb]   (477 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1183 مشاهده)
متن کامل:   (764 مشاهده)
 
بررسی روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ علائم نوروتوکسیک یوروکوئست (EUROQUEST)
 
مرجان فیروزه[1]، امیر کاوسی دولانفر2، ساجده حسن‌زاده3*
 
چکیده
مقدمه: پرسشنامۀ اصلاح شده یوروکوئست جهت ارزیابی اثرات عصبی و روانی ناشی از مواجهه با حلال آلی استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف ترجمه، اعتبار سنجی و اعتمادیابی پرسشنامه یوروکوئست اصلاح شده به منظور کاربردپذیری آن در ایران انجام شده است.
روش‌بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بر روی206 نفر از کارگران صنایع رنگ و نساجی اجرا شد. پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده به روش استاندارد ترجمه- باز ترجمه به زبان فارسی، ترجمه و برای بررسی روایی محتوایی، روایی همگرا، سازگاری درونی و تکرارپذیری پرسشنامه، به ترتیب از شاخص CVI، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده شد. برای بررسی روایی همگرا، نتایج حاصل از پرسشنامه، با نتایج آزمون خلاصه معاینه وضعیت روانی (MMSE) و پرسشنامۀ چند بعدی خستگی (MFI) مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج: بررسی همبستگی بین پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده با آزمون MMSE و پرسشنامۀ MFI به ترتیب مقادیر ضرایب همبستگی پیرسون86/0- و 65/0 را نشان داد که بیانگر همبستگی معنی‌دار زیاد معکوس بین این پرسشنامه با آزمون MMSE (001/0>P و همبستگی متوسط مستقیم با پرسشنامۀ MFI (001/0> (Pاست. در بررسی شاخص روایی محتوا (CVI) و ضریب همبستگی درون‌گروهی (ICC) به ترتیب مقادیر 79/0 و 92/0 به دست آمد، که قابل قبول بود. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامۀ نهایی (84/0 ) محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: نسخۀ فارسی پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده ابزاری کارا برای ارزیابی اثرات عصبی و روانی ناشی از مواجهه با حلال آلی در کارگران ایرانی است.
واژه‌های کلیدی: حلال آلی، پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده، عوارض عصبی و روانی، روایی، پایایی
 
 

مقدمه
 
حلال‌ها، جزو مواد آلی ساده هستند که در دمای اتاق مایعند و در شرایط جوی استاندارد، واکنش‌زا و قادر به حل دامنۀ وسیعی از مواد در خود هستند. استنشاق راه اصلی جذب آن در مواجهات شغلی است، با این حال، جذب پوستی نیز زمانی اهمیت می‌یابد که حلال مایع در تماس با پوست قرار گیرد و در این حالت بیشترین جذب مربوط به حلال‌هایی با فشار بخار پائین مثل گلیکول اترها است (1). محل تجمع حلال‌ها در بدن، بافت‌های غنی از چربی مانند سیستم عصبی، کبد و نیز اعضایی با جریان خون بالا مانند عضلات اسکلتی و قلب است. آثار سوء حلال بر بدن، تحت تأثیر مکانیسم عمل حلال، بستگی به ساختار آن، غلظت تماس، سمیت، میزان فرار بودن و همچنین میزان فعالیت جسمی فرد در زمان مواجهه دارد (4-2).
امروزه فرآیندهای شیمیایی یا فنی متعددی در صنعت بر پایۀ ویژگی‌های خاص حلال‌های آلی تکیه دارد، که از جمله می‌توان به صنعت چاپ، تولید مواد شوینده، صنعت تولید رنگ، ساخت اسباب بازی، پلاستیک سازی، تولید فیلم عکاسی و تولید چسب اشاره نمود. مخلوط‌های هیدروکربنی اجزای تشکیل دهندۀ بسیاری از محصولات از جمله: رنگ، چسب، جوهرچاپ، پولیش کفش، واکس، تمیزکننده‌های چربی، سوخت و... هستند (6-3).
یکی از عوارض نامطلوب مواجهه با حلال، آنسفالوپاتی مزمن(chronic solvent encephalopathy ) است. با توجه به بهبود فرایندهای کاری و کیفیت محصولات سطح مواجهه با حلال‌ها در کشورهای صنعتی نسبت به گذشته کاهش یافته است. با این حال حدود یک سوم کارگران در برخی از مراحل زندگی کاری خود در معرض مواجهه با حلال‌ها قرار دارند. همراه با کاهش میزان مواجهه، شناسایی اختلالات شناختی مربوط بهCSE  بسیار مورد توجه قرار گرفته است. علائم و نشانه‌های ناشی از مواجهه با حلال در ابتدا قابل برگشت هستند؛ اما با گذشت زمان و افزایش میزان مواجهه، این علائم حتی با قطع مواجهه، پایدار و غیر قابل برگشت می‌شوند. بیماران مبتلا به CSE، مشکلات حافظه در خصوص حوادث اخیر، حواس پرتی و کندی در حین انجام فعالیت، خستگی، مشکلات خواب، تحریک‌پذیری و خلق وخوی ناپایدار را گزارش کرده‌اند. همراه با شکایت از موارد ذکر شده، طیف وسیعی از علائم عصبی و روان تنی نیز شایع است (7).
پرسشنامۀ‌ علائم نوروتوکسیک یوروکوئست :EQ) Multidimensional Fatigue Inventory) در سال 1992 توسط یک گروه از محققان و پزشکان از فنلاند، آلمان، انگلستان، ایتالیا، هلند، سوئد و ایالات متحده طراحی شده است (8)، و پرسشنامۀ اصلاح شده EQ، جهت ارزیابی اثرات عصبی و روانی ناشی از مواجهه با حلال آلی استفاده می‌شود (9). یکی از ویژگی‌های مهم پرسشنامه مفید بودن آن پس از ترجمه به زبان‌های گوناگون و برای فرهنگ‌های مختلف است. پرسشنامۀ اصلی به زبان انگلیسی طراحی شده است که در حال حاضر در بیش از 10 زبان مختلف در دسترس است (11).
پرسشنامۀ علائم نوروتوکسیک یوروکوئست تا به حال به زبان‌های متعددی ترجمه شده، و در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اما تاکنون ترجمه‌ای از آن به زبان فارسی صورت نگرفته است. با توجه به این نکته که برخی کلمات در فرهنگ‌های گوناگون معانی و مفاهیم مختلفی را در بردارد، تطابق میان فرهنگی برای رساندن مقصود اصلی طراحان پرسشنامه ضروری می‌نمود، این مقاله روش ارزیابی روایی زبان‌‌شناختی، سازگاری درونی و تکرارپذیری ترجمۀ فارسی پرسشنامۀ EQ اصلاح شده را با استفاده از استانداردهای بین‌المللی موجود، در کارگران در معرض مواجه با حلال‌های آلی را بررسی کرده است تا بتوان از آن به عنوان ابزاری کارا و کم‌هزینه در تحقیقات سلامت شغلی و مراقبت‌های بهداشتی و نیز غربالگری عوارض عصبی- شناختی ناشی از مواجهه با حلال آلی استفاده شود.
روش بررسی
پرسشنامۀ یوروکوئست دارای 34 سوال در خصوص شکایات تجربه شده در طول 12 ماه گذشته است که 6 حیطه شامل: علائم نورولوژیک (سؤالات6-1)، علائم سایکوسوماتیک (سؤالات15-7)، علائم خلق‌و‌خوی (سؤالات22-16)، حافظه و تمرکز (سؤالات28-23)، خستگی (سؤالات30-29)، اختلالات خواب (سؤالات34-31) را ارزیابی می‌کند. این پرسشنامه بر مبنای مقیاس لیکرت چهار درجه‌ای شامل هرگز، گاهی اوقات، معمولاً، غالبا است که به ترتیب نمرۀ صفر تا 3 را به خود اختصاص می‌دهند، دامنۀ نمرات بین صفر تا 102 و کسب نمرۀ بالاتر، نشانۀ علائم نوروتوکسیک بیشتر در فرد است (10).
پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و از نوع مقطعی بوده که در سال 1394 انجام گرفته است. در فاز اوّل این مطالعه، ترجمۀ پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده به زبان فارسی، بررسی روایی زبان شناختی و محتوایی و همچنین پایایی آن صورت گرفته است. فاز دوم شامل انتخاب تصادفی افراد براساس معیارهای ورود به مطالعه (جدول 1) و تعیین همبستگی بین نتایج حاصل از این پرسشنامه با دو آزمون خلاصه معاینه وضعیت روانی (  MMSE) (Coordinator) و چند بعدی خستگی((MFI (Content Validity Ratio) برای تعیین روایی همگرا بوده است. مشروح مراحل فوق در ذیل بیان شده است.
به عنوان اوّلین قدم در اجرای مطالعه حاضر و انجام مرحلۀ روایی زبان‌شناختی نسخۀ اصلی پرسشنامه پس از کسب اجازه از طراح پرسشنامه با استفاده از روش استاندارد Backward-Forward از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه گردید (16-12). در این روش ابتدا نسخۀ اصلی پرسشنامه توسط دو مترجم مستقل به صورت همزمان از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده، سپس این نسخه‌ها مجدداً توسط دو مترجم مستقل از مترجمان مرحله نخست به زبان انگلیسی برگردانده شد و در نهایت یک نفر به عنوان هماهنگ کننده (CVI: Content Validity Index) (test-retest) با کنار هم قرار دادن ترجمه‌های فارسی و انگلیسی به دست آمده، ویرایش فارسی پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده را تهیه کرد. مرحله دوم، انتخاب الگو برای تعیین روایی محتوایی بود. به منظور تعیین روایی محتوای از روش لاوشی (1975) که یک روش پرکاربرد برای سنجش اعتبار محتوا است، استفاده شد. این روش میزان موافقت میان ارزیابان یا داوران در خصوص «مناسب یا اساسی بودن» یک گویۀ خاص را اندازه‌گیری می‌کند. لاوشه پیشنهاد کرده است که هر گویه یا پرسش به مجموعه‌ای از ارزیابان یا داوران داده شود و از آنها پرسیده شود که آیا گویۀ مورد نظر برای سنجش سازۀ مورد نظر «اساسی یا سودمند» هست یا نه؟ طبق نظر لاوشه، اگر بیش از نیمی از ارزیابان یا داوران بیان داشتند که آن گویه «اساسی یا سودمند» است، آن گویه دست کم از مقداری اعتبار محتوا برخوردار است. هر چه میزان موافقت ارزیابان یا داوران با «اساسی یا سودمند بودن» یک گویه معین بالاتر باشد، سطح اعتبار محتوا بالاتر است و کدگذاری پاسخ اعضا به شرح: E- ضروری (Essential) ، –Uمفید اما غیرضروری(Useful but not essential) و –N غیرضروری .(Not necessary انجام می‌شود. مرحله سوم، شناسایی اعضای هیأت ارزیابی کننده برای تعیین روایی بود. معمولاً اعضای گروه هیأت ارزیابی کننده روایی بایستی از متخصصانی تشکیل شوند که در حوزۀ دامنۀ محتوایی پرسشنامه فعالیت داشته باشند تا امکان قضاوت دقیق و صحیح فراهم شود. روش پیشنهادی لاوشی حداقل تعداد اعضا را 4 نفر اعلام می‌کند؛ اما در مطالعۀ حاضر از اعضای بیشتری استفاده شد، چرا که این عمل سبب افزایش قابلیت اطمینان نتایج می‌شود (لاوشی1975). تعداد 8 نفر بر این اساس انتخاب شدند که دو برابر حداقل تعداد پیشنهادی لاوشی است و با سطح اطمینان بیشتری به توافق آرای مورد نیاز و دستیابی به ضریب اعتبار بیشتر از 6/0 همراه است. این مقداری است که توسط چادویک و همکاران (1984) به عنوان حداقل ضریب اعتبار تجزیه و تحلیل روایی پذیرفته شده است (17). به طور حضوری، تلفنی و یا از طریق رایانامه با اعضای هیأت ارزیاب که شامل 6 پزشک عمومی، 1 متخصص مغز و اعصاب و 1 متخصص طب کار بود، ارتباط برقرار شد و نهایتاً پس از تکمیل و طبقه‌بندی نظرات به دست آمده، نسبت روایی محتوا (CVR: Class Correlation Ratio ) و شاخص روایی محتوا (CVI) محاسبه شد. معادلات زیر بدین منظور به کار برده شد:
معادلۀ(1)  روش محاسبۀ شاخص نسبت روایی محتوا :
       CVR =                        
 معرف تعداد متخصصینی است که گزینۀ مهم و مرتبط را برای هر سؤال انتخاب نموده­اند و  معرف تعداد کل متخصصین است.
معادلۀ (2) روش محاسبه شاخص روایی محتوا:
        CVI =
   :    تعداد آیتم‌های مانده 
در مرحلۀ چهارم، به منظور آزمون تکرارپذیری، در مطالعه‌ای مقدماتی پرسشنامه بین 20 نفر از کارگران کارخانۀ رنگ که دارای معیار‌های ورود به مطالعه بودند (جدول 1) و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، پس از اخذ رضایت‌نامۀ مکتوب از آنان، توزیع شد. پرسشنامۀ مذکور مجدداً بعد از یک هفته به افراد قبلی داده شد و با استفاده از روش‌های بازآزمایی (test-retest) و شاخص ICC: Intera-class Correlation) ) پایایی آزمون با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS 21 تعیین شد. در مرحلۀ پنجم و پایانی مطالعه، فرم نهایی شده پرسشنامۀ EQ توسط 206 نفر از کارگران مرد کارخانجات رنگ (103 نفر) و نساجی (103 نفر) به ترتیب به عنوان گروه مورد و شاهد تکمیل شد، با توجه به مطالعات گذشته و عدم وجود نقطه برش برای مقایسۀ نمرۀ کسب شده از پرسشنامۀ EQ توسط افراد، میانگین نمرات کارگران در گروه شاهد به عنوان مرز داشتن اختلال در نظر گرفته شده است، در این مرحله نیز نمونه‌گیری به صورت ساده تصادفی بود و افرادی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، پس از اخذ رضایت‌نامه مکتوب انتخاب شدند. افراد در گروه شاهد پس از همسان‌سازی از لحاظ ویژگی‌های دموگرافیک و IQ به مطالعه وارد شدند. برای بررسی روایی همگرای پرسشنامۀ EQ، آزمون MMSE و پرسشنامۀMFI  نیز در آنان بررسی شد.
آزمون MMSE  یک پرسشنامۀ کمک بالینی شناخت وضعیت روانی است که به عنوان یک مقیاس عملکرد شناختی بوفور استفاده می‌شود (18). در سال‌های اخیر این پرسشنامه در ایران نیز اعتبار سنجی و اعتمادسنجی شده است (19). MMSE  شامل 11 سری از مجموعه پرسش و پاسخ برای ارزیابی 11 مقوله شامل بر: آگاهی به زمان، مکان، محفوظات، توجه و محاسبه، یادآوری، نامگذاری، تکرار، درک مطلب، خواندن، نوشتن و ترسیم کردن است. ارزیابی جهت‌یابی در مجموع با 10 امتیاز، ثبت حافظه در مجموع با 3 امتیاز، توجه و شمارش در مجموع با 5 امتیاز، بخاطر آوردن در مجموع با 3 امتیاز و زبان در مجموع با 9 امتیاز است و اگر شخص به تمام پرسش‌ها پاسخ درست داده باشد حداکثر 30 نمره به دست می‌آورد (16). نمرۀ به دست آمده از MMSE با ناکارآمدی ذهنی که توسط ابزارهای نوروبیولوژیکی تشخیص داده شده است، همسو است. به عنوان مثال نمرۀ بالای MMSE با نتایج PET اسکن از شدت آلزایمر همخوانی دارد و نتایج حاصل از SPECT و MRI نیز این نتایج را تأیید می‌کنند و در مطالعۀ دیگری سی‌تی‌اسکن، کاهش حجم لوب گیجگاهی را در افراد با نمرۀ بالای MMSE تأیید کرده است (20). به منظور بررسی نتایج حاصل از این آزمون با توجه به هنجار جامعه بر اساس سن و سطح تحصیلات افراد شرکت کننده در این مطالعه امتیاز 29 به عنوان مرز داشتن اختلال در نظر گرفته شد(21).
پرسشنامۀ MFI برای نخستین بار توسط اسمتس در سال 1996 ارائه شد (22). در ایران نیز این پرسشنامه به فارسی ترجمه و پایایی و روایی آن نیز تأیید شد. (23). این پرسشنامۀ استاندارد به عنوان یکی از جامع‌ترین و کامل‌ترین ابزار سنجش خستگی است و با ارزیابی پنج بعد، خستگی عمومی، خستگی جسمانی، کاهش فعالیت، کاهش انگیزه و خستگی ذهنی، درک عمیق‌تر و دقیق‌تری از میزان خستگی فرد فراهم می‌کند. پرسشنامۀ MFI شامل 20 گویه است که براساس مقیاس لیکرت (از 1= بله کاملاً درست است تا 5= خیر کاملاً غلط است) امتیازدهی می‌شود، که در نهایت جمع امتیازات بالاتر، حاکی از خستگی بیشتر فرد است. در این مطالعه حاضر برای مقایسۀ صحیح بین دو پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده و MFI، میانگین امتیاز کل حاصل از پرسشنامۀ مذکور با میانگین امتیاز کسب شده در زیر مقیاس خستگی یوروکوئست اصلاح شده مورد مقایسه و جهت ارزیابی همبستگی، مورد آنالیز قرار گرفت. تعیین روایی همگرا و سازگاری درونی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS 21 صورت پذیرفت.
با توجه به این مطلب که مطالعه حاضر در سال 1394 صورت گرفته و دریافت کد اخلاقی  الزامی نداشته است، لذا در این مقاله کد اخلاق قید نگردیده است.
 
جدول1. معیارهای ورود و خروج از مطالعه
معیارهای ورود به مطالعه معیارهای خروج از مطالعه
داشتن حداقل مدرک تحصیلی سوم راهنمایی داشتن بیماری های قلبی - عروق و تنفسی
ابتلا به بیماریهای روانپزشکی یا نورولوژیک که سبب اختلال شناختی شود مثل دمانس، افسردگی،صرع،...
ابتلا به عقب ماندگی ذهنی یا اختلال در یادگیری قابل توجه
سابقه جراحی مغز
داشتن حداقل سابقه کاری 5 سال در شغل کنونی اعتیاد به الکل
سابقه ضربه به سر همراه با از دست رفتن هوشیاری به مدت بیش از دو ساعت
سابقه مصرف داروهای روانگردان، مسکن و خواب آور مثل نورولپتیک، بنزودیازپین ، ضدافسردگی، ضدتشنج و اوپیوئید
نتایج
 
در فاز اوّل مطالعه بررسی نتایج حاصل از محاسبۀ CVR به دست آمده نشان داد که امتیاز 21 سوال از عدد جدول لاوشی (75/0) بزرگتر و 13 سؤال مانده نیز امتیازی برابر حداقل عدد جدول لاوشی (75/0) دارا بودند؛ بنابراین این نتایج بیانگر ضرورت و اهمیت سؤال‌ها و قابل قبول بودن آنها با اطمینان 95% (05/0P<) است. نتایج حاصل از محاسبه CVI حاکی از آن بود که 33 سؤال نمره بالاتر از 79/0 داشته، بنابراین بر اساس جدول 1 که مقادیر مورد پذیرش  CVRرا متناظر با اجزای تشکیل دهندۀ پانل نشان می‌دهد، مناسب تشخیص داده شدند و روایی محتوای این مقیاس‌ها مورد تأیید قرار گرفت (24). تنها 1 سؤال مانده، نمرۀ CVI بین 79/0 تا 70/0 داشت، که بدان معنا بود که، به اصلاح و بازنگری نیاز دارد. از آنجایی که ابزارسازی، از اهداف پژوهش حاضر نبود، بنابراین با در نظر گرفتن این موضوع هیچ سؤالی از ابزار حذف نشد و یک سؤال مانده (سؤال 7) که با محاسبۀ امتیاز CVI، نیازمند اصلاح تشخیص داده شد، پس از اصلاح (تغییرکلمه «باند» به«نوار») مجدداً به کارشناسان مربوطه ارائه شد، و نهایتاً CVI این سؤال از 75/0 به 875/0 ارتقاء یافت، که در مجموع با اصلاح این سؤال، CVI تمام 34 سؤال از relevancy بالایی (79/0) برخوردار شدند که قابل قبول بود.
ضریب آلفای کرونباخ برای مشخص کردن میزان سازگاری درونی بین حیطه‌های شش‌گانۀ پرسشنامه، 84/0 به دست آمد و از آنجا که نون نالی (1978) اظهار کرده است اگر آلفا بزرگتر از 7/0 باشد، نتیجه معتبر خواهد بود (24)، می‌توان دریافت که ابزار اندازه‌گیری تحقیق از سازگاری درونی قوی‌ای برخوردار است. بررسی تکرارپذیری نسخۀ فارسی EQ اصلاح شده، با استفاده از روش بازآزمایی و شاخص (ICC) نشانگر مقدار 92/0 (001/0>P) بود که نشان دهندۀ تکرارپذیری بالای آن است.
نتایج بررسی ویژگیهای دموگرافیک و شغلی افراد شرکت یافته در فاز دوم مطالعه در جدول 2 بیان شده است. بررسی نتایج در این زمینه نشان داد که میانگین و انحراف معیار سن افراد در گروه مورد (96/5 ± 3/37 سال) و در گروه شاهد (77/6 ± 5/36 سال) بود. میانگین و انحراف معیار میزان تحصیلات به ترتیب در گروه مورد و شاهد برابر (2/6 ± 11 سال) و (1/4 ± 5/11 سال) به دست آمد، همچنین میانگین و انحراف معیار شاخص تودۀ بدنی افراد در گروه مورد ( kg/m29/2 ± 4/25) و در گروه شاهد ( kg/m24/3 ± 5/25) و نمرۀ بهرۀ هوشی اکثر افراد در گروه مورد و شاهد ما بین 110- 90 به دست آمد که معادل هوش متوسط بود.
بررسی نتایج حاصل از آزمون‌های شناختی EQ34،MMSE  و آزمون سنجش خستگی  MFI بین دو گروه مورد و شاهد، تفاوت معنی‌دار آماری را نشان داد (005>P)، به طوری که نسبت شانس (OR) ابتلا به اختلالات مورد ارزیابی با پرسشنامۀ EQ34 در گروه مورد 78/1 برابر گروه شاهد و در آزمون MMSE این میزان 1/2 برابر گروه شاهد بود. در خصوص خستگی، نتایج بررسی نشان داد که نسبت ابتلا به خستگی در گروه مورد 7/1 برابر گروه شاهد بوده است (جدول3). در اینجا میانگین نمرات گروه شاهد در هر یک از آزمون‌های مطرح شده به عنوان مرز اختلال در نظر گرفته شد.
ضریب هبستگی پیرسون برای تعیین همبستگی بین نتایج حاصل از پرسشنامۀ یوروکوئست اصلاح شده و آزمون خلاصه معاینه وضعیت روانی((MMSE برابر 86/0r =- و 001/0>P به دست آمد، که بیانگر رابطۀ قوی و معکوس بین آنها است، چرا که هر چه نمرۀ به دست آمده از آزمون MMSE  بیشتر باشد فرد از نظر روانی از سلامت بالاتری برخوردار است، در صورتی که در خصوص نتایج پرسشنامۀ EQ نمرۀ بالاتر گویای آسیب بیشتر عملکردهای شناختی فرد است. همچنین این ضریب در مورد پرسشنامۀ چند بعدی خستگی (MFI) برابر66/0r = و 001/0>P محاسبه شد که نشان دهندۀ رابطه نسبتاً قوی و مستقیم بین نتایج آنها است.
 
 
 
 
 
جدول2. مشخصات دموگرافیک افراد مورد مطالعه به تفکیک گروه‌های مورد (تعداد) و شاهد (تعداد)
 
متغیرها
گروه‌های مورد مطالعه P-value
مورد شاهد
تعداد (درصد فراوانی) تعداد (درصد فراوانی)
گروه سنی(سال) 35> (8/40)42 (2/44)46 62/0
35< (2/59)61 (8/55)59
سطح تحصیلات زیردیپلم (2/40)41 (6/38)36 26/0
دیپلم (2/42)44 (51)56
بالای دیپلم (6/17)18 (4/10)11
سطح هوش(IQ) متوسط (7/77)80 (3/86)82 1/0
باهوش (3/22)23 (7/15)21
شاخص توده بدنی
(kg/m2)
نرمال (6/45)47 (9/20)43 4/0
اضافه وزن (6/46)49 (8/24)51
چاق (8/6)7 (4/4)9
سابقه کار(سال) 10-5 (5/50)52 (9/58)60 3/0
20-11 (6/45)47 (8/35)38
20< (9/3)4 (3/5)5
 
جدول3. نتایج آزمون‌های عملکرد شناختی و خستگی بین دو گروه مورد و شاهد
            گروه
  آزمون
مورد شاهد OR
(%95 CI)
P-value
میانگین انحراف معیار میانگین انحراف معیار
EQ34 74/0 16/0 4/0 3/0 (4/2-2/1) 78/1 001/0
MMSE 2/26 5/1 4/28 7/1 (3/4-6/1) 1/2 001/0>
MFI 7/2 4/0 5/2 42/0 (2/2-2/1) 7/1 001/0
 
بحث
 
در ایران نیز با توجه به روند رو به رشد صنعتی شدن، احتمال مواجهه کارگران با مواد نوروتوکسیک در صنایع افزایش یافته است و وجود ابزاری که دارای حساسیت و ویژگی بالا در غربالگری و شناسایی آسیبهای نوروتوکسیک بوده و در عین حال ساده و ارزان باشد و در محیط‌های شغلی قابلیت کاربرد وسیع داشته باشد، احساس می‌شود. پرسشنامۀ EQ  ابزاری چند فرهنگی برای مطالعات اپیدمیولوژیک در خصوص مواد نوروتوکسیک در محیط‌های کاری است (11).
نتایج بررسی عملکرد شناختی توسط پرسشنامۀ EQ و آزمون MMSE نشان دهندۀ اختلاف معنی‌دار بین دو گروه مورد و شاهد بود، به طوری که نسبت ابتلا افراد به اختلالات شناختی در گروه مورد با پرسشنامه EQ، 78/1 برابر و در آزمون MMSE  تقریباً 5/1 برابر ابتلای افراد در گروه شاهد بود. همچنین میزان خستگی ارزیابی شده به وسیله پرسشنامهMFI در گروه مورد 7/1 برابر گروه شاهد به دست آمد. در نهایت با توجه به همراستا بودن نتایج آزمون‌ها می‌توان بیان داشت که پرسشنامۀ EQ از روایی همگرایی قابل قبولی برخوردار بود. این یافته‌ها مشابه یافته‌های کائوکیاینن (2008 و 2009) مبنی بر وجود اختلاف معنی‌دار در حیطه‌های مختلف پرسشنامه بین دو گروه شاهد و مورد است (26-25). Marhuenda (2015) در مطالعه‌ای با هدف اعتبارسنجی نسخۀ اسپانیایی پرسشنامۀ یوروکوئست نشان داد که فراوانی اختلالات شناختی توسط پرسشنامۀ EQ در گروه مورد بیش از گروه شاهد است (27). Karlson و همکاران، در مقایسه نتایج حاصل ازEQ  با چک لیست علائم-90 Symptom Checklist-90 (SCL-90) و پرسشنامۀ سلامت عمومی-30  General Health Questionnaire-30 (GHQ-30) به این نتیجه رسیدند که EQ از حساسیت و ویژگی بیشتری برخوردار است و همچنین حیطه‌های مورد بررسی توسط آن در شناسایی اثرات ناشی از مواد نوروتوکسین مؤثر است (28). Carter و همکاران مقایسه‌ای بین EQ و Q16 که پرسشنامه‌ای است که به طور وسیع جهت غربالگری علائم ناشی از مواجهه با حلال‌های آلی استفاده می‌شود، انجام دادند. آنها دریافتند که زیر مقیاس حافظه و تمرکز در EQ از حساسیت بیشتری به نسبت Q16  برخوردار است (29).
به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از روش ثبات داخلی ابزار (Internal Consistency) استفاده شد. مطابق این روش ابزار مورد نظر تنها زمانی از پایایی مناسب برخوردار خواهد بود که ضریب آلفای کرونباخ (Cronbach’s alphaCoefficient) بزرگتر یا مساوی 7/0 باشد (17،12). بررسی آلفای کرونباخ به دست آمده بین حیطه‌های شش‌گانۀ پرسشنامه، سازگاری درونی بسیار بالایی را نشان داد که گویای این مطلب است که نسخۀ فارسی EQ دارای همسانی درونی بسیار بالا است و این نتیجه همسو با نتایج حاصل از نسخۀ فرانسوی و اسپانیایی پرسشنامه است، نتایج این تحقیقات ضریب آلفای کرونباخ بزرگتر مساوی 7/0 را نشان داد (27،11). علاوه بر این، تجزیه و تحلیل تکرارپذیری پرسشنامه از طریق بازآزمایی بر روی 20 نفر از کارگرانِ در معرض مواجهه، نشان دهندۀ ثبات زمانی خوب و تکرارپذیری بالای پرسشنامه بود.
در ادامه پیشنهاد ‌می‌شود که مطالعۀ فوق به روی جامعۀ شاغلینِ زن در معرض مواجهه با آلاینده‌های نوروتوکسیک نیز انجام شود و نتایج به دست آمده از هر دو جامعه با یکدیگر مقایسه شود.
 
نتیجه‌گیری
در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده، نسخۀ فارسی یوروکوئست اصلاح شده، یک ابزار قابل اعتماد، معتبر و مفید برای تشخیص علائم نوروتوکسیک و پیشگیری از آن است، که می‌توان از آن به منظور کمک به متخصصین حوزه سلامت شغلی برای غربالگری شاغلین مواجه با حلالها و شناسایی کارگران با تغییرات عصبی- شناختی و در نهایت ارجاع به متخصصین مغز و اعصاب برای درمان کامل استفاده کرد.
 

 
References:
1. L Nordling Nilson. Influence of solvent exposure and aging on cognitive functioning: An 18 year follow up of formerl. Occupational and Environmental Medicine; Jan 2002; 59. p. 1.
2. White Roberta. Solvents and neurotoxicity. The Lancet; Apr 26, 1997; 349. p. 9060.
3. Sanaee GH. Industrial Toxicology Volume I, 5th Edition. Tehran University Press, 2000. p. 311.
4. Kaukiainen Ari. Symptoms of chronic solvent encephalopathy: Euroquest questionnaire study. NeuroToxicology. 2009; 30: 1187-1194.
5. Zengyong Li, Jiao K, Chen M, Wang Ch. Reducing the Effects of Driving Fatigue with Magnitopuncture Stimulation. Accid Anal Prev. 2004; 36:501-505.
6. ,Baker Edward L. A Review of Recent Research on Health Effects of Human Occupational Exposure to Organic Solvents. JOM. 1994; 36(10).
7. Rex A. Wright f, Christopher C. Stewart, Bradley R. Barn ett. Mental fatigue influence on effort-related cardiovascular response. Int J Psychophysiol. 2008;69:127-133.
8. Chouaniere D, Cassitto MG, Spurgeon A, Verdier A, Gilioli R. An international questionnaire to explore neurotoxic symptoms. Environ Res. 1997;73(1–2):70-2.
9. Kaukiainen A, Riala R, Martikainen R, Akila R, Reijula K, Sainio M. Solvent-related health effects among construction painters with decreasing exposure. Am J Ind Med. 2004; 46:627-36.
10. Kaukiainen Ari. Solvent-Related Health Effects Among Construction Painters With Decreasing Exposur. American Journal Of Industrial Medicine . 2004; 46:627-636.
11. Isabelle Rouch. Evaluation of the French Version of  Euroquest: A Questionnaire for Neurotoxic Symptoms. NeuroToxicology 24 (2003) 541–546.
12. Choobineh, A., Ghaem, H. and Ahmadi Nejad P. Development of the Persian version of the Job Content Questionnaire: assessment of job stress among hospital nurses of Shiraz city. In: Proceedings of the 1st  International Conference on Ergonomics. Tehran, Iran. 2008. ( Full Tex in Persian).
13. Guillemin F, Bombardier C, Beaton D. Cross-cultural adaptation of health.related quality of life measures: literature review and proposed measures. J Clin Epidemiol . 1993;46:1417-32.
14. Harkness J, Glusberg S.Questionnaires in Translation. ZUMA-Nachrichten Spezial, January 1998; 87-126.
15. Yelboga A, Gokalp Cad Z. Validity and Reliability of the Turkish Version of the JobSatisfaction Survey(JSS). World Applied Sciences Journal 2009; 6(8): 1066-1072.
16. Chen E. Exposure to organic solvents and personality. Occupational and Environmental Medicine; Jan 2001; 58, 1; ProQuest.
17. Chadwick BA, Bahr HM, Albrecht SL. Social science research methods. Prentice-Hall.Englewood Cliffs 1984; 16(8): 216.
18. Folstein M, Folstein, S, McHugh P. "Mini-mental state": A practical method for grading the cognitive state of patients for the clinician. Journal of Psychiatric Research 1975; 12, 189-198.
19. Maziar Seyedian. Develop and validate the Persian version of the Mini-Mental State Examination. Journal of Medical Council of Islamic Republic of Iran. 2015; 25(4). (Persian).
20. American Psychiatric Association 2000. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fourth Edition, Text Revision. Washington, DC.
21. Crum, Rosa M.; Anthony, James C.; Bassett, Susan S. a; Folstein, Marshal F. Population-Based Norms for the Mini-Mental State Examination by Age and Education Level.  1994; 36(1): 13-14.
22. Smets, EM., et al. The Multidimensional Fatigue Inventory (MFI) psychometric qualities of an instrument to assess fatigue. Journal of Psychosomatic Research 1995; 39(3): 315-25.
23. Hafezi S. The Multidimensional Fatigue Inventory validation and fatigue assessment in Iranian distance education students. Distance Learning and Education (ICDLE), 2010 4th International Conference 2010;  195-198. (Persian).
24. Polit, D. F., C. T. Beck, et al. Is the CVI an acceptable indicator of content validity? Appraisal and recommendations. Res Nurs Health. 2007; 30(4):459-467.
25. Yaghmaie F, Content validity and its estimation, Journal of Medical Education Spring 2003 Vol.3, No.1.
26. Moniek S.E. Psychosocial and Cognitive Rehabilitation of  Patients with Solvent-Induced Chronic Toxic Encephalopathy: A Randomised Controlled Study. Psychother Psychosom 2008;77:289–297.
27. Marhuenda D. Transcultural adaptation and validation of the Spanish version of EUROQUEST. Neurologia. 2015;30(4):201-207.
28. Karlson B, Osterberg K, Orbaek P. Euroquest: the validity of a new symptom questionnaire.. Neurotoxicology 2000;21:783-90.
29. Carter N, Iregren A, Söderman E, Olson BA, Karlson B, Lindlöf B, et al. Euroquest. A questionnaire for solvent related. Neurotoxicology 2002 Dec;23(6):711-7.

 
*Corresponding Author:
Email: Ergonomic91@gmail.com
Tel: +989102040436
Received: 23.02.2016                            Accepted: 18.10.2016


  1. متخصص طب کار، استادیار دانشکده سلامت، ایمنی و محیط زیست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، ایران
  2. دکترای آمار، استادیار دانشکده سلامت، ایمنی و محیط زیست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، ایران
  3. دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارگونومی، دانشکده سلامت، ایمنی و محیط زیست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، ایران
* نویسنده مسئول: تلفن تماس: 09102040436، رایانامه:ergonomic91@gmail.com
تاریخ دریافت: 04/12/1394                                                                      تاریخ پذیرش: 27/07/1395
نوع مطالعه: كاربردي | موضوع مقاله: طب کار
دریافت: 1394/12/4 | پذیرش: 1395/8/3 | انتشار: 1399/12/24

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه طب کار می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Occupational Medicine Quarterly Journal

Designed & Developed by : Yektaweb