دوره 13، شماره 3 - ( فصلنامه علمی تخصصی طب کار یزد 1400 )                   جلد 13 شماره 3 صفحات 91-77 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: E.A.00.07.25.01


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Zeraat Herfeh F, Shamsi Nejad M, Rahmati A. Psychological consequences of firefighters' working conditions: A Qualitative Study. tkj 2021; 13 (3) :77-91
URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-1155-fa.html
زراعت حرفه فهیمه، شمسی نژاد محبوبه، رحمتی عباس. پیامد‌های روان‌شناختی شرایط شغلی آتش‌نشانان: یک مطالعه کیفی. فصلنامه علمی تخصصی طب کار. 1400; 13 (3) :77-91

URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-1155-fa.html


دانشگاه شهید باهنر کرمان ، fahimeh@ens.uk.ac.ir
متن کامل [PDF 852 kb]   (639 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1342 مشاهده)
متن کامل:   (2038 مشاهده)
[1]
پیامد­های روان‌شناختی شرایط شغلی آتش‌نشانان: یک مطالعه کیفی
 
فهیمه زراعت حرفه[1]، محبوبه شمسی نژاد2، عباس رحمتی3
 
چکیده
مقدمه: آتش­نشانی یکی از مشاغل پرخطر است که طیف گسترده­ای از وظایف را در برمی‌گیرد. آتش­نشانان به دلیل ماهیت شغلی دشوار خود، موقعیت­های اضطراری متعددی را تجربه می­کنند که علاوه بر ایجاد آسیب­های جسمی، می­توانند سلامت روان‌شناختی آتش­نشانان را نیز در معرض خطر قرار دهند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامد­های روان‌شناختی شرایط شغلی آتش­نشانان انجام گرفت. 
روش بررسی: روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدار­شناسی بود. با استفاده از روش نمونه­گیری هدفمند، 16 آتش­نشان از آتش‌نشانان ایستگاه­های آتش­نشانی شهر کرمان انتخاب شدند؛ و انتخاب آن­ها بر اساس معیار اشباع بود. داده­ها با استفاده از مصاحبه نیمه­ساختار یافته جمع‌آوری و با استفاده از روش هفت مرحله­ای کلایزی تحلیل شدند. بدین‌صورت که ابتدا مصاحبه‌ها، کدگذاری و سپس بر اساس کد­های مشابه، 4 مقوله­ اصلی استخراج گردید.
نتایج: نتایج به‌دست‌آمده نشان دادند که استرس مداوم (ناشی از صدای زنگ حریق و اعلام حوادث، تلاش برای رسیدن به موقع به محل حادثه، نگرانی از نرسیدن به موقع و پیدا نکردن آدرس محل حادثه، شرایط پیچیده و نامشخص حوادث)، مشکلات خواب (شامل به هم خوردن نظم خواب، بی­خوابی، مشکل در حفظ خواب، بیدار شدن وحشت­زده و ناگهانی از خواب، حرف زدن در خواب)، هیجان­های منفی ناشی از حوادث دردناک و مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده، مهم‌ترین پیامد­های روان‌شناختی هستند که آتش­نشانان به علت شرایط شغلی­شان تجربه می­کنند.
نتیجه­گیری: با توجه به نقش مهم آتش­نشانان در ارائه خدمات در موقعیت­های اضطراری، پیامد­های روان‌شناختی ناشی از این شغل، عوامل خطری هستند که بر سلامت و در نتیجه عملکرد آتش‌نشانان، اثر نامطلوبی دارند؛ و بنابراین، لازم است که اقدامات و برنامه­ریزی­های مناسبی به منظور مدیریت و کاهش استرس مداوم و بهبود کیفیت خواب آتش­نشانان صورت گیرد؛ و در راستای مدیریت و کاهش هیجان­های منفی و مشکلات خانوادگی آن­ها نیز آموزش­های مناسبی ارائه گردد.
واژه­های کلیدی: آتش­نشانان، سلامت روان، پیامدهای روان‌شناختی، شرایط شغلی، مطالعه کیفی
 
 
مقدمه
 
اگرچه برخی عوامل در تمام مشاغل مشترک‌اند، اما شکی نیست که برخی گروه­های شغلی، نسبتاً منحصربه‌فرد هستند و آتش­نشانی، یکی از نمونه­های این مشاغل منحصربه‌فرد است (1). آتش­نشانان به دلیل ماهیت کارشان، در معرض محیط­های خطرناک، شرایط اضطراری و ساعات کاری نامنظم قرار دارند؛ و در زمینه سلامت جسمی و روانی خود با چالش­های متعددی روبرو هستند (2،3). خطرات جسمی و استرس­های روان‌شناختی، بخشی از زندگی روزمره آتش­نشانان هستند و آتش­نشانان، جزء اولین کسانی هستند که باید به انواع شرایط بحرانی ازجمله انفجار­ها، نشت مواد خطرناک و آتش­سوزی­های تجاری یا مسکونی پاسخ دهند (4). علاوه بر این، آتش­نشانان نه‌تنها باید آتش­سوزی­ها را خاموش نمایند، بلکه باید کارهای دیگری نظیر نجات جان انسان­ها در شرایط بحرانی، خدمات فوریت­های پزشکی و امور اداری را نیز انجام دهند (2).
خطرات ناشی از بلایای طبیعی و یا انسانی، در هرلحظه و در همه‌جا برای آتش­نشانان وجود دارند، و ازآنجاکه لازم است آن­ها در هر لحظه از زمان، در حالت آماده باش قرار داشته باشند، این امر نیز ممکن است به آن­ها صدمات جسمانی وارد نموده و باعث ایجاد برخی از مشکلات مرتبط با سلامت روان گردد (5،6). بنابراین، آتش­نشانان از یک‌سو با قرار گرفتن در معرض سموم، دچار آسیب­های جسمانی می­شوند؛ و از سوی دیگر، به دلیل قرار گرفتن در معرض حوادث آسیب­زا، آسیب­های روانی و عاطفی را تجربه می­نمایند. به عنوان مثال، تصادفات رانندگی دارای چندین تلفات، شیفت­های کاری و استرس ناشی از ساختار سازمان آتش­نشانی، از جمله عواملی هستند که می­توانند برای آتش­نشانان، آسیب­های عاطفی و روانی را به دنبال داشته باشند (7،8). 
به‌طورکلی، شغل آتش­نشانی ذاتاً استرس­زاست و آتش­نشانان در معرض تعدادی از عوامل استرس­زا نظیر تجربه کردن حوادث دردناک برای خود یا همکاران، مشاهده کردن قربانیان حوادث گوناگون و نزدیکی با مرگ قرار دارند. علاوه بر این، محیط کاری این شغل به گونه­ای است که موجب فشار­های جسمی و روانی می­شود و به بیماری­های مختلفی از جمله اختلالات اسکلتی - عضلانی، اختلالات خواب، بیماری­های قلبی عروقی، صدمات شخصی و خستگی کاری منجر می­گردد (9).
درمجموع، تحقیقات گسترده­ای که درزمینه این شغل صورت گرفته­اند، نشان داده­اند که شرایطی که آتش‌نشانان با آن مواجه می­شوند، بر بهزیستی جسمی و روان‌شناختی آن­ها تأثیرگذار است (9،10). نتایج یک مطالعه نشان داد که حداقل 4 درصد از آتش‌نشانان دارای مشکلات روانی نظیر اضطراب، افسردگی و عزت نفس پایین هستند؛ و این مشکلات در آتش­نشانان جوان و دارای تحصیلات پایین، شدت بیشتری دارد (11). همچنین مطالعات متعدد نشان داده­­اند شیوع اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در آتش‌نشانان بالاست (12). در این زمینه نتایج یک مطالعه که با هدف بررسی وضعیت روانی آتش­نشانان چینی صورت گرفت، نشان داد که میزان شیوع افسردگی و PTSD در آن­ها به ترتیب 94/27 و 89/4 درصد است (3). مطالعه دیگری نیز که در کشورمان میزان شیوع این اختلال در آتش­نشانان شهر اصفهان را بررسی نمود، نشان داد که احتمال رخداد PTSD در بین آتش‌نشانان بالاست (13). همچنین نتایج مطالعه­ دیگری که به بررسی وضعیت سلامت روان کارکنان سازمان آتش‌نشانی شهر شیراز پرداخت، نشان داد که اغلب آتش‌نشانان به درجه­ای از ابتلا به اختلالات روانی مبتلا هستند (14).
نتایج یک مطالعه کیفی که به بررسی تأثیر شغل آتش­نشانی بر سلامت و رضایت شغلی آتش­نشانان پرداخت، نشان داد که آتش‌نشانان به دلیل استرس­های شغلی روانی و فیزیکی، در معرض افزایش خطر و آسیب قرار دارند (8). یافته­های یک مطالعه مروری در سال 2021 که به بررسی پیامد­های استرس روانی- اجتماعی آتش­نشانان پرداخت و در آن 89262، آتش­نشان موردبررسی قرار گرفتند، نشان داد که افسردگی، خودکشی، مشکلات سلامت روان، فرسودگی شغلی، اختلالات مصرف الکل و اختلالات جسمی، از مهم‌ترین پیامد­هایی هستند که استرس­های شغل آتش­نشانی به همراه دارد (1). همچنین نتایج یک پژوهش که به بررسی خطر خودکشی در آتش­نشانان کره­ای پرداخت و 50 درصد از آتش­نشانان کره‌ای در نظرسنجی آن شرکت کردند، نشان داد آتش­نشانانی که آسیب عاطفی بیشتری را تجربه می­نمایند و فاقد یک سیستم حمایتی و حفاظتی در سازمان هستند، به میزان بیشتری افکار خودکشی را تجربه می­کنند (15).
بنابراین همان‌گونه که شواهد پژوهشی نشان می­دهند، آتش­نشانان به دلیل شرایط شغلی­شان، در حالت تنش مداوم قرار دارند و در محیط کاری خود، همیشه آماده فراخوانی برای انجام عملیات نجات هستند. یک آتش‌نشان در کار روزمره خود، با وظایف و تکالیفی مواجه می­شود که تهدیدکننده بوده و واکنش طبیعی ترس، درماندگی و سایر راهکار­های مقابله­ای گوناگون را به همراه دارند (16). در طول چند دهه گذشته، بسیاری از تحقیقات مربوط به‌سلامت آتش­نشانان، درزمینه خطرات فیزیکی، حرارتی، ارگونومیکی و شیمیایی بوده­­اند، اما جنبه دیگری از شغل آتش­نشانی، فشارهای روانی و عاطفی ناشی از شرایط شغلی و رویداد­های شغلی آتش­نشانی است که می­توانند بر سلامت روانی آتش­نشانان، تأثیر منفی داشته باشند (1).
اگرچه تاکنون مطالعات متعددی به بررسی آسیب­های و مشکلات این شغل، از ابعاد گوناگون پرداخته­اند، اما اکثریت این مطالعات با روش تحقیق کمّی صورت گرفته­اند؛ و تابه‌حال مطالعات کمتری در کشورمان، به‌منظور بررسی پیامد­های روان‌شناختی این شغل از دیدگاه خودِ آتش­نشانان و به‌ویژه با استفاده از روش­شناسی کیفی صورت گرفته است. لذا مطالعه حاضر درصدد است که با استفاده از روش کیفی پدیدارشناسی، به بررسی تجارب زیسته آتش­نشانان از پیامد­های روان‌شناختی ناشی از شرایط شغلی­شان بپردازد. بنابراین به دلیل توانایی تحقیقات کیفی در کشف و تبیین رفتار انسان و همچنین تولید حجم زیادی از اطلاعات به وسیله تعداد اندکی از افراد (17)، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق کیفی صورت گرفت، و ازآنجاکه تحقیق کیفی داده‌های غنی و عمیقی فراهم می‌آورد، به نظر می‌رسد که روش کیفی پدیدارشناسی برای اهداف مطالعه حاضر مناسب باشد. بنابراین سؤال اصلی در مطالعه حاضر این است که شرایط شغلی آتش­نشانی با چه پیامد­های روان‌شناختی همراه است؟ به‌بیان‌دیگر، رویداد­های کاری و ویژگی­های محل کار آتش­نشانان، چه پیامد­های روان‌شناختی را برای آن­ها ایجاد نموده است؟
روش بررسی
این مطالعه با هدف بررسی تجارب آتش­نشانان از پیامد­های روان‌شناختی ناشی از شرایط شغلی­شان صورت گرفت. لذا با توجه به‌عنوان و هدف پژوهش، از میان انواع گوناگون روش کیفی، از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شد؛ زیرا این روش، برای توصیف تجارب و معنابخشی به آنان روش مناسبی است (18). هدف از پدیدارشناسی، درک پدیده­ها از طریق تجارب انسانی است و درصدد است که جوهره و ساختار پدیده­های تجربه‌شده را روشن کند و با تجزیه‌وتحلیل تجربیات زندگی افراد، توصیف دقیقی از پدیده موردبررسی ارائه نماید (19). به‌بیان‌دیگر، در فرآیند کار روش پدیدارشناسی، برآنچه که افراد بیان می­کنند، تمرکز می­شود تا به کشف پدیده­های تازه منجر گردد (20).
نمونه موردبررسی 16 نفر از آتش­نشانان شهر کرمان بودند که از میان آتش­نشانانِ تمامی ایستگاه­های آتش­نشانی شهر کرمان (که جمعاً 10 ایستگاه بودند)، انتخاب شدند. میانگین سنی مشارکت­کنندگان،25/37، و سابقه کاری آن­ها بین 5/2 سال تا 22 سال بود. مطابق با استاندارد تحقیق کیفی، برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری هدفمند (معیار محور) استفاده شد و برای ورود به پژوهش، داشتن حداقل دو سال سابقه کار آتش‌نشانی (جهت داشتن تجربه فعالیت در رویداد­ها و شرایط متنوع آتش­نشانی) و برخورداری از سلامتی مطلوب (به‌منظور پاسخگویی به سؤالات مصاحبه)، ضروری بود. درنهایت، افرادی که از این معیارها برخوردار و به شرکت در مطالعه نیز تمایل و رضایت آگاهانه داشتند، وارد مطالعه شده و با آنان مصاحبه گردید. انتخاب مشارکت­کنندگان بر اساس معیار اشباع بود که در طول جمع‌آوری داده‌ها اتفاق افتاد (21)، و از مصاحبه نفر 12 به بعد بود که دیگر هیچ داده و یافته جدیدی به دست نیامد. اما به‌منظور اطمینان از اشباع داده­ها، انجام مصاحبه تا نفر شانزدهم ادامه یافت.
به‌منظور جمع­آوری داده­ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد (22). استفاده از این نوع مصاحبه به مشارکت‌کنندگان اجازه ‌داد تا داستان‌ها و تجربیاتشان را با پژوهشگران به اشتراک بگذارند و به پژوهشگران نیز کمک کرد تا بتوانند تا حد امکان، از دیدگاه مشارکت­کنندگان به درک دنیای آن­ها بپردازند (23). جمع‌آوری داده‌ها به مدت 3 ماه زمان برد و هر یک از مصاحبه‌ها  بین 40 تا 60 دقیقه طول کشید. قبل از آغاز هر یک از مصاحبه­ها، مشارکت­کنندگان از هدف پژوهش مطلع شدند و به آنان اعلام شد که در طول مصاحبه از آزادی کامل برخوردارند و هر زمان که در حین مصاحبه، اگر به هر دلیلی تمایلی به ادامه فرآیند مصاحبه نداشته باشند، می­توانند به مصاحبه خاتمه داده و از پژوهش خارج شوند.
مصاحبه­ها در روز­های زوج هر هفته و از ساعت 9 تا 12 انجام شدند، و تمامی مصاحبه­ها در داخل ایستگاه­های آتش­نشانی و در اتاقی ساکت و آرام که ایستگاه­های آتش­نشانی در اختیار مصاحبه­شوندگان قرار دادند، انجام و برای تحلیل بعدی، توسط ضبط‌صوت، ضبط گردیدند. قبل از اقدام به ضبط صدای مشارکت­کنندگان، علت این مسئله توضیح داده شد و به آنان گفته شد با توجه به اینکه برای محققان امکان به خاطر سپردن و یادداشت تمامی مطالب وجود ندارد، مصاحبه‌ها ضبط می­شوند تا بعداً نوشته و تحلیل شوند. درنهایت از 16 مشارکت­کننده، 14 نفر به ضبط کردن سخنانشان رضایت دادند، و تنها 2 نفر به این مسئله رضایت نداند؛ اما آن­ها نیز در حین مصاحبه به‌گونه‌ای به بیان مطالب پرداختند که امکان یادداشت مطالب را برای محققین میسر نمودند. هر مصاحبه­ هم با سؤال اصلی پژوهش، که سؤالی باز پاسخ بود، شروع شد و سؤالات بعدی در ادامه مصاحبه و به‌منظور دستیابی به داده­های عمیق­تر مطرح شدند. بدین‌صورت که ابتدا از مشارکت­کنندگان سؤال گردید که شرایط شغلی آتش‌نشانی، چه پیامد­های روان‌شناختی برای آن­ها به همراه داشته است؟؛ و سپس با توجه به پاسخ­های مشارکت­کنندگان، سؤال­های دیگری به‌منظور شناسایی دقیق و عمیق مسائل مطرح‌شده، پرسیده شدند.
پس از جمع­آوری داده­ها، تحلیل داده­ها آغاز شد. برای انجام تحلیل، ابتدا داده­ها کد­گذاری شدند. بدین‌صورت که، هر مصاحبه­ای که با آتش­نشانان انجام می­گرفت، بلافاصله در همان روز، پژوهشگران فایل صوتی آن را گوش کرده و هم‌زمان تایپ می­کردند. تمامی مصاحبه­ها به همین صورت به حالت نوشتاری درآمدند و سپس تجزیه‌وتحلیل شدند. قبل از آغاز فرآیند تحلیل، متن مصاحبه­ها چندین مرتبه توسط پژوهشگران، مطالعه و سپس کدگذاری داده­ها آغاز گردید. فرآیند کد­گذاری، در دو مرحله (هم­زمان با گردآوری و تنظیم داده‌ها و پس از پایان گردآوری اطلاعات) انجام گرفت. در کدگذاری اولیه، کد­های اولیه زیادی استخراج شدند و در مرحله بعد، از عبارات مهم برای دسته­بندی معانی استفاده شد و بر اساس کد­های مشابه، مقوله­ها استخراج گردیدند.
به‌طورکلی، از روش کولایزی برای تجزیه‌وتحلیل داده­ها استفاده شد. این روش دارای هفت مرحله است به این صورت که ابتدا تمام توصیف­های به‌عمل‌آمده از مشارکت­کنندگان، جهت دستیابی به احساسی درباره­ی آن­ها خوانده شد. سپس به هر یک از روایت­های مهم رجوع و عبارت­های مهم استخراج شدند. در مرحله سوم، معنای هر یک از این عبارت­های مهم توضیح داده شد که این مرحله به فرمول­بندی معانی موسوم است. در مرحله چهارم معانی فرمول­بندی شده را در قالب خوشه­هایی از تم­ها سازمان‌دهی شد و داده­ها یا تم­های نامرتبط یا نامنطبق رد گردید. در مرحله پنجم یافته­ها به درون یک توصیف جامع از پدیده موردنظر تلفیق شدند. در مرحله ششم توصیف مفصل و جامعی از پدیده موردمطالعه به‌صورت صریح و روشن تنظیم و ارائه شد. گام هفتم نیز گام معتبرسازی نهایی است که می­تواند با بازگشت به هریک از سوژه­ها و پرسیدن در مورد یافته­ها تا این مرحله از بررسی به دست آید و بر اساس ملاک­های اعتبار و قابلیت اطمینان صورت گرفت (24).
در این مطالعه، برای بررسی اعتبار و قابلیت اطمینان داده­ها چندین روش به کار گرفته شد. یکی از این روش‌ها، ملاقات‌هایی بود که بین پژوهشگران و به‌منظور تجزیه تحلیل و کدگذاری داده­ها انجام شد (25). بنابراین نتایج این مطالعه، حاصل بحث و تجزیه‌وتحلیل دقیق بین پژوهشگران است. همچنین یافته‌های کلی مطالعه، با مشارکت­کنندگان پژوهش، به اشتراک گذاشته شد (26)؛ و این فرآیند به پژوهشگران اجازه داد تا اطمینان حاصل کنند آنچه را که نتیجه‌گیری کرده‌اند، بیانگر تجربیات و احساسات واقعی مشارکت‌کنندگان است (27). همچنین علاوه بر اقدامات ذکرشده، یافته­ها در اختیار برخی از متخصصین حوزه ایمنی و آتش­نشانی نیز قرار داده شد و مطابق با نظر آنان اصلاحات لازم اعمال گردید. بنابراین پژوهشگران با استفاده از روش­های فوق، اطمینان یافتند که نتایج ارائه‌شده در این مطالعه، بیانگر تجربیات واقعی مشارکت­کنندگان است.
ملاحظات اخلاقی
در این مطالعه، پاسخ­دهندگان با رضایت آگاهانه و با حفظ اطلاعات خصوصی و شخصی به سؤالات پاسخ دادند. ملاحظات اخلاقی پژوهش حاضر در کمیته اخلاق بخش روانشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان با کد E.A.00.07.25.01 مورد تائید قرار گرفت.
نتایج
کلیه مشارکت­کنندگان این مطالعه، مرد و در دامنه سنی 26 تا 57 سال بودند. ویژگی­های دموگرافیک مشارکت­کنندگان در جدول شماره 1 ارائه‌شده است.
 
 
جدول1. ویژگی­های دموگرافیک مشارکت­کنندگان
مشارکت­کننده سن تحصیلات وضعیت تأهل سابقه کار
1 34 لیسانس متأهل 5/2 سال
2 44 لیسانس متأهل 15 سال
3 35 لیسانس متأهل 15 سال
4 40 لیسانس متأهل 16 سال
5 28 لیسانس متأهل 3 سال
6 43 فوق‌دیپلم متأهل 20 سال
7 29 لیسانس متأهل 6 سال
8 37 فوق‌لیسانس متأهل 14 سال
9 57 دیپلم متأهل 17 سال
10 33 لیسانس متأهل 3 سال
11 40 دیپلم متأهل 22 سال
12 34 لیسانس مجرد 5/2 سال
13 37 فوق‌لیسانس مجرد 15 سال
14 26 لیسانس متأهل 3 سال
15 40 دیپلم متأهل 5 سال
16 39 دیپلم متأهل 14 سال

 
تجزیه‌وتحلیل مصاحبه­های صورت گرفته نشان داد که شغل آتش­نشانی برای آتش­نشانان با پیامد­های روان‌شناختی متعددی همراه است، و پس از کدگذاری و تحلیل داده­ها، پیامد­های روان‌شناختی ناشی از شرایط این شغل، در 4 مقوله کلی طبقه­بندی شدند که در ادامه به توضیح آن­ها می­­پردازیم. 
1- استرس مداوم: تمامی آتش­نشانانِ شرکت­کننده در مطالعه حاضر، در توصیف شغل­شان بیان کردند که این شغل بسیار استرس‌زاست و آن­ها به‌صورت مداوم، استرس را تجربه می­نمایند. یکی از مشارکت‌کنندگان دراین‌باره می­گوید: " از همان لحظه که سرِکار می­آییم تا لحظه­ای که می­رویم، کلاً استرس داریم". (مشارکت­کننده شماره 12)
فرد دیگری می­گوید: "موقعی که در ایستگاه هستیم، کلاً استرس داریم که آیا ممکن است الآن چه اتفاقی بیفتد و باید همیشه آماده‌باش باشیم". (مشارکت­کننده شماره 14)
بر طبق گفته­های مشارکت­کنندگان، عوامل متعددی در شغل آتش­نشانی وجود دارند که می­توانند موجب استرس شوند؛ و یکی از مهم‌ترین عوامل استرس‌زایی که تمامی افراد به آن اشاره نمودند، صدای زنگ حریق بود. این افراد بیان کردند زمانی که زنگ حریق خورده می­شود (صرف‌نظر از اینکه مورد اعلام‌شده به چه مسئله­ا­ی مربوط باشد)، سبب ایجاد استرس می­گردد.
به‌عنوان‌مثال، یکی از آتش­نشانان دراین‌باره می­گوید: "همین زنگ حریق که می­خورد، کلاً استرس است. حالا هر موردی که می­خواهد باشد. البته اگر مورد خاصی باشد و کسی داخل ماشین گیر کرده باشد یا آتش­سوزی باشد، دیگر استرس خاص خودش را دارد". (مشارکت­کننده شماره 11)
بنابراین، اعلام حوادث، عاملی است که استرس بسیار زیادی را برای آتش­نشانان به همراه دارد و بخشی از این افزایش استرس، ناشی از عکس­العمل­های سریعی است که باید این افراد در زمان اعلام حوادث، از خود نشان دهند. به‌عنوان‌مثال، یکی از مشارکت­کنندگان، علت استرس شغلی خود را این‌گونه بیان می­کند: "زمانی که اعلام حادثه می‌شود، ناخودآگاه آدرنالین بالا می­رود و می‌خواهیم سریع عکس­العمل و واکنش نشان بدهیم تا بتوانیم سریع به صحنه برسیم و کاری انجام بدهیم، که همین مسائل، استرس ایجاد می­کنند و بیشتر استرس این شغل، این شکلی است". (مشارکت­کننده شماره 7).
همان‌طور که نقل‌قول فوق نشان می‌‌دهد، رسیدن به موقع به محل حادثه و ایفای نقش مناسب، عامل دیگری است که استرس آتش­نشانان را بالا می­برد. در همین راستا، یکی دیگر از آتش­نشانان، به نقش مهم ثانیه­ها در این شغل اشاره می­نماید و می­گوید: "زمانی که آژیر صدا می­دهد و حرکت می­کنیم، خیلی فکرمان درگیر است که آیا می­توانیم به حادثه­ای که اتفاق افتاده به موقع برسیم؟ چون در این شغل ثانیه­ها خیلی مهم هستند و ممکن است ۱۰ ثانیه زودتر برسیم و جان یک فرد را نجات بدهیم این برای ما خیلی مهم است؛ و باعث می‌شود که استرس از حالت طبیعی هم بیشتر شود که متأسفانه مردم هم در طی مسیر همراهی نمی‌کند و این‌ها همه روی تجربه استرس اثر می‌گذارد". (مشارکت­کننده شماره 3)
بنابراین همان‌طور که اظهارات فوق نشان می­دهد، نگرانی­های آتش­نشانان در مورد رسیدن به موقع به محل حادثه، استرس آن­ها را افزایش می­دهد؛ و اگرچه بخشی از این استرس ناشی از تفکرات و نگرانی­های خودِ آتش­نشانان است، اما بخش دیگر آن ناشی از عدم همکاری مردم در طی مسیر است که به افزایش این استرس، دامان می­زند.
پیدا نکردن آدرس محل حادثه نیز عامل استرس­زای دیگری در این شغل است. به‌گونه‌ای که یکی از مشارکت­کنندگان این مسئله را بدترین نوع استرس می­داند و می­گوید: "همین‌که عملیاتی را اعلام می­کنند، خودش استرس­زاست؛ اما وقتی‌که در طول عملیات، آدرس را پیدا نمی­کنیم، این بدترین استرس است. تا بگردی و پیدا کنی، دائماً با خودت فکر می‌کنی چه شده و چه نشده". (مشارکت­کننده شماره 6)
به‌بیان‌دیگر، شرایط نامشخص و پیچیده حوادثی که آتش­نشانان باید در آن حضور یابند، عامل مهمی در ایجاد و افزایش استرس است. به‌عنوان‌مثال به این نقل‌قول توجه نمایید: "در طول ۲۴ ساعت باید هرلحظه آماده‌باش باشیم و هر اتفاقی که می‌افتد نمی­دانیم آتش‌سوزی است، چاه است و... و چگونه باید نجاتش بدهیم، تا زمانی که به محل حادثه برسیم. اینکه نمی‌دانیم کجا باید برویم و چکار باید بکنیم از مواردی است که واقعاً استرس وارد می‌کند". (مشارکت­کننده شماره 13)
 مشارکت­کننده دیگری نیز می­گوید: "وقتی‌که داخل ماشین هستیم و داریم به محل حادثه می‌رویم استرس داریم و نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده و باید با چه چیزی مواجه شویم. زمانی که اعلام حادثه می‌شود، فقط می‌گویند فلان جا آتش‌سوزی است، اما نمی­دانیم در آنجا آدم گیرکرده، نکرده. در آتش­سوزی­ها ممکن است که کپسولی منفجر شود و غیره که از هیچ‌کدام خبر نداریم و همه این‌ها باعث استرس می­شوند". (مشارکت­کننده شماره 14)
بنابراین، همان‌گونه که نقل‌قول‌های فوق نشان می­دهد، پیچیده و نامشخص بودن حوادثی که آتش­نشانان با آن­ها مواجه می­شوند، عاملی است که از یک‌سو استرس آن­ها را افزایش داده و از سوی دیگر، جان­شان را مورد تهدید قرار می‌‌دهد؛ و مسئله تهدید جان در حوادث گوناگون نیز عامل مهم دیگری است که می­تواند استرس آتش­نشانان را به‌شدت افزایش دهد. دراین‌باره یکی از آتش­نشانان می­گوید: "در این شغل، جانمان تا به الآن بارها مورد تهدید جدی قرارگرفته است و اکثر موارد امدادی و آتش­سوزی که می‌رویم، استرس‌زا است چون ممکن است هرلحظه انفجاری صورت بگیرد و جانمان مورد تهدید واقع شود". (مشارکت­کننده شماره 8)
مشارکت­کننده دیگری نیز می­گوید: "در این شغل، شب و روز نداریم، همیشه در حال آماده‌باش و استرس زیاد هستیم، همیشه مرگ را جلوی چشم خودمان می­بینیم". (مشارکت­کننده شماره 1)
بنابراین همان‌گونه که صحبت­های مشارکت­کنندگان نشان می­دهد، منابع استرس متعددی در شغل آتش­نشانی وجود دارد. اگرچه مشارکت­کنندگان معتقدند که با افزایش تجربه و مهارت در شغلشان، میزان استرس­شان کاهش‌یافته و توانایی مقابله­شان بهبود می­یابد، اما درعین‌حال، مشاوره با روانشناس و حضور روانشناس در سازمان را یکی از عواملی می‌دانند که می­تواند به بهبود شرایطشان کمک نموده و آن­ها را در مقابله بهتر با استرس و انجام مؤثرتر وظایفشان کمک نماید.
یکی از مشارکت­کنندگان، که به نقش کمرنگ سازمان در آموزش مدیریت و کنترل استرس اشاره می­کند، حضور روانشناس در سازمان و در حوادث را ضروری می­داند و می­گوید: "یکی از مشکلات این سازمان آموزش دادن به افراد برای کنترل استرس است، چه برای زمان مأموریت و چه آموزش­هایی برای بعد از مأموریت، و در این زمینه نیازمند افرادی است که آموزش­های قوی را بگذرانند. مثلاً یک صحنه می­رویم و فرد فوت‌شده، بعد صحنه­های خیلی مخربی برایمان ایجاد می­شود. مخصوصاً بعد از حادثه خیلی نیاز به یک روانشناس است. مثلاً من خیلی تحقیق کردم و در اکثر کشورها حتماً در حوادث برای آتش­نشان­ها یک روانشناس دارند. آموزش خیلی نیاز است و باید آموزش­ها همیشگی هم باشد و این­گونه نیست که یک مدت باشد و بگویند نیرو آب دیده‌شده و دیگر نیاز ندارد". (مشارکت­کننده شماره 7)
یکی دیگر از مشارکت­کنندگان نیز که حضور روانشناس را برای تخلیه روانی مؤثر می­داند، دراین‌باره می­گوید: "اگر سازمان حداقل ماهی یک‌بار مشاوره­ای با روانشناس بگذارد که بچه­ها صحبت کنند و خودشان را تخلیه کنند، خیلی خوب است، چون واقعاً شغل پراسترسی است".  (مشارکت­کننده شماره 14)
مشارکت­کننده دیگری نیز وجود روانشناس یا روان‌پزشک در سازمان را به‌منظور بهبود شرایط روحی و روانی مفید می­داند و می­گوید: "این کار فقط روحیه می­خواهد و اگر مثلاً ماهی یا چند ماهی یک‌بار با روان‌شناسی یا روان‌پزشکی هماهنگ می‌کردند که می­آمد و ما با او صحبت و دردودل می­کردیم که ازلحاظ روحی-روانی خودمان را تخلیه کنیم خیلی بهتر بود. حالا ما حال جسمی خودمان را می‌توانیم با ورزش سالم­تر نگه‌داریم ولی ازلحاظ روحی و روانی بالاخره آدم هستیم و جایی به بن‌بست می‌خوریم اگر با روانشناسی یا روان‌پزشکی بتوانیم در ارتباط باشیم و خدمات رایگان به ما بدهند شرایط بهتر می­شد". (مشارکت­کننده شماره 5)
2- مشکلات خواب: تمامی آتش­نشانان شرکت­کننده در این مطالعه بیان کردند که از زمان ورود به این شغل، مشکلات متعددی در خوابشان ایجادشده است. یکی از این مشکلات، به هم خوردن نظم خواب است که عمدتاً ناشی از شیفت­های کاری این شغل می­باشد. یکی از مشارکت­کنندگان که خواب را عامل مؤثری در حفظ روحیه می­داند، دراین‌باره می­گوید: "خواب در روحیه ما خیلی تأثیر دارد. خواب اکثر پرسنل از حالت نظم خارج‌شده، به‌طوری‌که همان ۸ ساعت معمول را هم نمی­توانیم بخوابیم". (مشارکت­کننده شماره 3)
مشارکت­کننده دیگری نیز می­گوید: "خوابمان اصلاً تنظیم نیست. این به خاطر شیفت ۲۴ ساعت و ۴۸ ساعت است که یک روز اینجا هستیم و بدخواب می­شویم و در روز بعدی هم تأثیر می­گذارد. مثلاً شب تا صبح اینجا بیدار هستم و سپس به خانه می­روم و می­خوابم و به خاطر همین خواببدن در روز، شب دوباره مجبورم بیدار بمانم چون خواب نمی­روم". (مشارکت‌کننده شماره 6)
بنابراین، شیفت­های کاری عاملی هستند که نظم خواب را بر هم زده و سبب بی­خوابی می­شوند. اما تأثیر شیفت­های کاری تنها به این مشکلات خواب محدود نمی­شود، بلکه این مشکلات خواب، خود نیز می­توانند زمینه­ساز مشکلات دیگری ­شوند؛ به‌گونه‌ای که برخی از مشارکت­کنندگان، به علت بی­­نظمی­های ناشی از شیفت­های کاری با پیامد­های منفی دیگری نیز مواجه شده­ بودند. نظیر این مشارکت­کننده که می­گوید: " این بیدارخوابی‌ها اشتهایم را کم کرده است، یا مثلاً صبح که ازاینجا می­خواهم بروم صورتم و لب­هایم سیاه می­شود. هم فیزیکی خیلی تغییر می­کنی و هم اینکه صبح ازاینجاکه می­روی اشتها نداری. نمی‌توانی غذا بخوری، نمی‌توانی بخوابی، و حتی خواب هم نمی‌روم و کلافه می­شو­م". (مشارکت­کننده شماره 13)
اما برخی از مشارکت­کنندگان، شرطی شدن به صدای زنگ حریق و آژیر را یکی از عواملی معرفی کردند که آن­ها را در حفظ خوابشان دچار مشکل کرده و موجب شده است که از داشتن خواب راحت محروم شوند. به‌عنوان‌مثال، یکی از مشارکت‌کنندگان می­گوید: "در روزهای بیکاری که در خانه هستم، زنگ تلفن ما با زنگ آژیر یکی است که هر جا  این زنگ را می­شنوم یک‌دفعه از خواب بلند می­شوم و فکر میکنم خبری شده است". (مشارکت­کننده شماره 3)
فرد دیگری هم می­گوید: "مثل سابق خواب راحتی نداریم و گاهی اوقات در زمان استراحت، فکر می­کنم که در آتش­نشانی هستم و اگر جایی زنگی مثل زنگ حریق ما به صدا دربیاید، فکر می‌کنم آتش اتفاق افتاده است یعنی شرطی شده‌ام".(مشارکت­کننده شماره 8)
برخی از افراد نیز بیان کردند که به علت استرس­های ناشی از شغل آتش­نشانی، دچار بی­خوابی شده­اند. به‌عنوان‌مثال، یکی از مشارکت­کنندگان که استرس ناشی از مأموریت­ها را در بی­خوابی­های زمان استراحت خود مؤثر می­داند، دراین‌باره می­گوید: "ما در طول ۲۴ ساعت که اینجا هستیم همان استرس مأموریت باعث می­شود که بی­خواب شوم. چون در طول شب باید بین خواب و هوشیاری باشم که صدای بیسیم را هرلحظه متوجه شوم و این باعث می­شود که بدنمان عادت می­کند و در ۴۸ ساعت بعدی هم که زمان استراحت است همین‌گونه عمل می­کند. به‌طورکلی در خواب خیلی هوشیار شدم یعنی با کوچک‌ترین صدایی از خواب می‌پرم". (مشارکت­کننده شماره 7)
برخی دیگر هم به بیدار شدن وحشت­زده از خواب اشاره کردند و آن را ناشی از استرس­های شغل آتش­نشانی دانستند. به اظهارات این مشارکت­کننده توجه کنید: "شغل سختی است یعنی استرس خیلی زیادی دارد. من از زمانی که به آتش­نشانی آمده‌ام، زمانی که خواب هستم و کسی بیدارم می­کند باید عقب باشد وگرنه آن‌قدر از خواب می­پرم که به هم می‌خوریم یعنی استرسش در این حد است". (مشارکت­کننده شماره 11)
برخی دیگر از مشارکت­کنندگان نیز به مشکلاتی نظیر بیدار شدن ناگهانی از خواب و حرف زدن در خواب اشاره کردند. به‌عنوان‌مثال، یکی از مشارکت­کنندگان درباره تأثیر این شغل بر خوابش می­گوید: "من شب­ها توی خواب حرف می­زنم یا شب­ها از خواب بلند می‌شوم و می­نشینم". (مشارکت­کننده شماره 14)
مشارکت­کننده دیگری نیز استرس­ شغلی­­اش را عاملِ حرف زدن در خواب خود می­داند و می­­گوید: "استرس کاری که من دارم آن‌قدر زیاد است که شب­ها خانه هم که می­روم در خواب حرف می­زنم مثلاً می‌گویم حرکت کن فلان جا، فلان اتفاق فلان جاافتاده، فلان ایستگاه حرکت کن...". (مشارکت­کننده شماره 16)
درنهایت هم عده­ای از مشارکت­کنندگان بیان کردند که ازجمله آثار  این شغل بر خوابشان این است که بخشی از رؤیاهای آن‌ها به حوادث ناخوشایندی که با آن مواجه می­شوند، مربوط می­شود. نظیر این مشارکت­کننده که می­گوید: «مرتب درباره حوادث خواب می­بینم، یعنی شاید ۵۰ درصد خواب­هایم مربوط به حوادث و مأموریت‌ها است». (مشارکت­کننده شماره 7)
فرد دیگری نیز می­گوید: «قطعاً این شغل، خواب را به هم می‌ریزد و استرس دارد. یعنی زمانی که من خانه هم هستم، شب خواب می­بینم که آتش­سوزی اتفاق افتاده و از خواب بیدار شوم و می­بینم که خانه هستم و هیچ اتفاقی نیفتاده». (مشارکت‌کننده شماره 4)
3- هیجان­های منفی ناشی از حوادث دردناک: تقریباً تمامی مشارکت­کنندگان بیان کردند که ازآنجاکه شغل آتش­نشانی، محدود به حوادث آتش­سوزی نیست و حوادث گوناگونی را در برمی­گیرد، آن­ها در این شغل­ با حوادث دردناک و ناخوشایند متعددی مواجه می­شوند که موجب تجربه کردن هیجان­های منفی شده و آثار نامطلوبی بر روحیه و وضعیت روانی­شان دارد. یکی از مشارکت­کنندگان به تأثیر حوادث مربوط به تصادفات بر روحیه­شان اشاره می­کند و می­گوید: «موردهای تصادف واقعاً خیلی روی روحیه­مان اثر می­گذارد. این‌که می­بینیم هم‌وطن‌هایی هستند که بر اثر بی­احتیاطی راننده­ها تصادف می‌کنند و در یک وضعیت خیلی بدی قرار می‌گیرند که اصلاً قابل توصیف نیست. ولی این دیگر کار ما است که با وسیله­هایی که داریم باید آن‌ها را نجات بدهیم». (مشارکت­کننده شماره 3)
درواقع، تأثیر حوادث مربوط به تصادفات به حدی برای این افراد دردناک است که بعد از گذشت سالیان طولانی از وقوع حوادث، همچنان این حوادث را به یاد آورده و از یادآوری آن­ها ناراحت می­شوند. به‌عنوان‌مثال، یکی از مشارکت­کنندگان که 15 سال سابقه کاری دارد، بدترین حادثه دوران کاری­اش را یک تصادف می‌داند که در 13 سال پیش رخ‌داده است و می­گوید: «یک مورد تصادف بود که با یک تویوتای قدیمی، خانوادگی به مسافرت رفته بودند و با یک کامیون برخورد کرده بودند و مقصر هم خود راننده تویوتا بود و سرنشین­ها در دم جان داده بودند و بچه شیرخواره هم در ماشین بود که در بغل مادرش در حین شیر خوردن بود. یعنی در همان حالی که سینه مادر داخل دهان بچه بود، بچه فوت‌شده بود که این صحنه بدترین خاطره­ای که در ذهن من است. هر وقت هم یادم می­آید خیلی ناراحت می‌شوم و تقریباً مربوط به ۱۳ سال پیش است». (مشارکت­کننده شماره 3)
البته تأثیر طولانی‌مدت حوادث دردناک بر وضعیت روحی و روانی افراد، تنها به تصادفات محدود نمی­شود و حوادث گوناگون را در برمی­گیرد. به‌ویژه حوادثی که آتش­نشانان در آن­ها با صحنه­های مرگ افراد مواجه می­شوند، آثار منفی زیادی بر وضعیت روانی آن­ها دارد. یکی از مشارکت­کنندگان در توصیف سختی­های شغلش این‌گونه می­گوید: «این‌که جنازه می­بینیم در روحیه­مان تأثیر می‌گذارد. مثلاً جایی بوده که طرف کاملاً سوخته و تو باید بیرون بیاوریش یا جایی بوده که طرف در دستان تو مرده که این‌ها همه در روحیه تأثیر می­گذارد». (مشارکت­کننده شماره 14)
به‌طورکلی، مشارکت­کنندگان، تأثیرات منفی این شغل بر وضعیت روانی خود را بسیار زیاد می­دانند، درحالی‌که تأثیر آن بر وضعیت جسمانی خود را زیاد قابل‌توجه نمی­دانند؛ زیرا آن­ها معتقدند که ورزش عاملی است که به حفظ سلامت جسمانی­شان کمک می­نماید. یکی از مشارکت­کنندگان دراین‌باره می­گوید: «کار ما همراه با ورزش است. اگر کسی که ورزش کند شاید سلامت جسمش آن‌چنان تأثیر نبیند، ولی ازنظر روحی تأثیر می­گذارد. مثلاً همین‌که کسی فوت کرده باشد و شما نتوانی کاری انجام دهید شما را بسیار ناراحت می­کند و بسیار اذیت می­شوید». (مشارکت­کننده شماره 4)
فرد دیگری نیز می­گوید: «این شغل، بیشتر روی روحیه اثر می­گذارد وگرنه ما با ورزش سعی می­کنیم که خودمان را سالم نگه‌داریم. اما وقتی به حادثه می­رویم و می­بینیم که طرف دار و ندارش را ازدست‌داده است، بالاخره ما انسان هستیم و ناراحت می‌شویم». (مشارکت­کننده شماره 5)
4- مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده: یکی دیگر از پیامد­های روان‌شناختی که آتش­نشانان حاضر در این مطالعه به آن اشاره کردند، مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده است که عمدتاً از شرایط شغلی­شان ناشی می‌شود. به‌بیان‌دیگر، مواجه‌شدن با حوادث ناخوشایند گوناگون در هنگام کار، عاملی است که ازلحاظ روانی و عصبی بر افراد اثر می­گذارد و موجب می­شود که آن­ها در خانه نتوانند روابط مطلوبی را با اعضای خانواده برقرار نمایند. یکی از مشارکت‌کنندگان دراین‌باره می­گوید: «خانواده از این شغل راضی هستند و تنها سختی، همین استرس­هایی است که سرکار تجربه می­کنیم و می­بریم خانه، مثلاً سرکار به خاطر موضوعی اعصابمان خردشده و زمانی که خانه می­رویم دیگر اصلاً هیچ­کس نمی­تواند با ما حرف بزند». (مشارکت­کننده شماره 1)
فرد دیگری می­گوید: «به خاطر صحنه­های بدی که می­بینم، مواقعی می‌شود که در خانواده هم که هستم آن‌قدر اعصابم درگیر است که ممکن است اصلاً نتوانم با خانواده خودم آن‌جوری که توقع دارند ارتباط برقرار کنم». (مشارکت­کننده شماره 3)
عده­ای از مشارکت­کنندگان نیز بیان کردند که نوبت‌های کاری­شان عاملی است که روابطشان را با اعضای خانواده کاهش داده است. نظیر این مشارکت­کننده که می­گوید: «زمانی که شیفت هستیم، رابطه با خانواده و فرزندان کم می­شود». (مشارکت­کننده شماره 4)
فرد دیگری نیز که تأثیر شیفت­های کاری بر کاهش ارتباط با اعضای خانواده را ناشی از به هم خوردن نظم خواب می­داند، می­گوید: «وقتی 24 ساعت اینجا هستیم، در ۴۸ ساعت بعدی بیشتر زمان را خواب هستیم و خیلی زمان کوتاهی باقی می‌ماند که با خانواده باشیم و همان تایم کوتاه هم خیلی از اوقات آماده‌باش هستیم». (مشارکت­کننده شماره 7)
عده­ای نیز به تأثیر مأموریت­ها بر بداخلاقی کردن با اعضای خانواده اشاره کردند. نظیر این مشارکت­کننده که می­گوید: «مثلاً شده که مأموریتی رفتیم و بعد که به خانه رفتم، سر یک موضوع با یک نفر دعوا کردم یا بحثی را الکی شروع کردم. خود آدم قشنگ متوجه می‌شود که ناشی از کار است که من خودم هم بعدش از طرف عذرخواهی می­کنم». (مشارکت­کننده شماره 13)
بنابراین همان‌طور که نقل‌قول‌های مطرح‌شده در بالا نشان می­دهد، مسائل شغلی، روابط آتش­نشانان با اعضای خانواده را در ابعاد گوناگون تحت تأثیر قرار می­دهد و موجب می­شود که آن­ها نتوانند روابط مناسبی را برقرار نمایند.
 
جدول2. پیامدهای روان‌شناختی شرایط شغلی آتش­نشانان
مقوله اصلی مقوله­های فرعی
استرس مداوم
  • استرس ناشی از صدای زنگ حریق و اعلام حوادث
  • نگرانی از نرسیدن به موقع به محل حادثه
  • نگرانی ناشی از پیدا نکردن آدرس محل حادثه
  • استرس ناشی از شرایط پیچیده و نامشخص حوادث
مشکلات خواب
  • به هم خوردن نظم خواب
  • بی­خوابی
  • مشکل در حفظ خواب
  • بیدار شدن وحشت­زده و ناگهانی از خواب
  • حرف زدن در خواب
  • دیدن رؤیاهای ناخوشایند درباره حوادث شغلی
هیجان­های منفی ناشی از حوادث دردناک
  • تجربه کردن غم و ناراحتی، هنگام نجات افراد از تصادفات دردناک
  • ناراحتی ناشی از یادآوری مجدد حوادث دردناک
  • ناراحتی و آشفتگی ناشی از مشاهده صحنه­های مرگ در آتش­سوزی­ها و  تصادفات
مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده
  • انتقال ناراحتی و هیجان­های ناخوشایند از محیط کار به خانه
  • ناراحتی­های عصبی ناشی از مواجهه با حوادث ناخوشایند
  • کاهش آستانه تحمل به علت شیفت­های کاری طولانی‌مدت و مأموریت­های کاری
بحث
 
مطالعه حاضر با روش کیفی پدیدارشناسی و باهدف بررسی تجارب آتش­نشانان از پیامد­های روان‌شناختی ناشی از شرایط شغلی­شان صورت گرفت. تجزیه‌وتحلیل مصاحبه­های صورت گرفته با آتش­نشانان، چهار مقوله اصلی را آشکار نمود. یکی از مهم‌ترین پیامدهای روان‌شناختی ناشی از شرایط شغلی آتش­نشانی، که تمامی آتش­نشانان با آن مواجه بودند، استرس مداومی بود که آن‌ها در این شغل تجربه می­کردند. این استرس از عوامل متعددی نظیر صدای زنگ حریق و اعلام حوادث، تلاش برای رسیدن به موقع به محل حادثه، نگرانی از نرسیدن به موقع به محل حادثه، پیدا نکردن آدرس محل حادثه و شرایط پیچیده و نامشخص حوادث اعلام‌شده نشأت می­گرفت. مطابق با این یافته، سایر پژوهش­ها نیز نشان می­دهند که آتش­نشانان با عوامل استرس­زای متعددی مواجه هستند که سلامت روان‌شناختی آن­ها را تحت تأثیر قرار می­دهند. در تأیید این یافته، نتایج مطالعه فیروزی که در سال 2019 انجام شد، نشان داد که ترس از مرگ، استرس مربوط به تجهیزات آتش‌نشانی (نگرانی در مورد خراب شدن تجهیزات)، استرس سازمانی و استرس خانوادگی (تعارض بین کار و خانواده)، ازجمله استرس­هایی هستند که آتش­نشانان تجربه می­کنند (28). در همین راستا، گزارش آژانس مدیریت بحران ایالات‌متحده در سال 2015 نیز بیان نموده است که 67 درصد از تلفات آتش­نشانان، مربوط به استرس شغلی است (28). همچنین این یافته با یافته­های مطالعه کیفی Sinden و همکاران که نشان داد آتش­نشانان به علت استرس­های شغلی­شان در معرض آسیب قرار دارند، همسو می­باشد (8).
برمبنای شواهد پژوهشی، عوامل استرس­زای کاری برای آتش­نشانان نسبت به سایر مشاغل، زیان­آورتر هستند؛ و این استرس شغلی با افرایش خطر ابتلا به حملات قلبی و سکته مغزی همراه است. همچنین افزایش میزان استرس در آتش­نشانان، افزایش علائمی نظیر اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی و اضطراب را به همراه دارد (3،9،10). در حقیقت، محیطی که آتش­نشانان در آن کار می­کنند، محیط سخت و استرس­زایی است؛ چون‌که آن­ها همیشه منتظر اعلام وضعیت­های اضطراری هستند (2) و همین مسئله، استرس مداوم را به همراه دارد.
به‌بیان‌دیگر، اگرچه تجربه کردن استرس، ترس و احساس­های منفی برای آتش­نشانان طبیعی است، زیرا آن­ها در معرض محیط­ها و موقعیت­های سخت و دشوار نظیر دمای بالا، تاریکی و ارتفاعات قرار دارند؛ اما این استرس برای آن دسته از آتش‌نشانانی که برای مدت طولانی در وضعیت استرس قرار داشته باشند و استرس مداومی را تجربه ­نمایند، می­تواند مشکلات روانی بیشتری نظیر نشانه­های استرس پس از سانحه را به همراه داشته باشد (29). همچنین قرار گرفتن آتش­نشانان در معرض عوامل استرس­زا، با عواقب نامطلوبی نظیر درد و فرسودگی نیز همراه است (9)؛ و استرس ناشی از کار با سلامت روانی ضعیف و خودکشی در آتش­نشانان مرتبط است (30).
بنابراین، به‌منظور حفظ سلامت جسمی و روانی آتش­نشانان، باید اقدامات مناسبی در راستای کاهش و مدیریت استرس آنان صورت گیرد. یک اقدام مهم در این زمینه، توسعه خودکارآمدی در آتش­نشانان است که بر اساس نتایج مطالعه­ای که در سال 2019  صورت گرفت، خودکارآمدی، تعدیل­کننده معناداری شناخته شد که جهت و قدرت رابطه بین استرس و فرسودگی شغلی، خستگی روانی و ناکارآمدی حرفه­ای را تغییر می­دهد. بنابراین خودکارآمدی در آتش‌نشانان، منبع شخصی مهمی است که تأثیر استرس ادراک‌شده را بر اکثر علائم فرسودگی شغلی، مهار می­نماید (16).
همچنین آتش­نشانان مطالعه حاضر به‌ضرورت وجود روانشناس یا روان‌پزشک به‌ویژه پس از انجام مأموریت‌ها و حوادث اشاره کردند و آن را عاملی دانستند که می­تواند به بهبود وضعیت استرس در آن­ها کمک نماید. در همین راستا برخی مطالعات نیز نشان می­دهند که آموزش مدیریت استرس می­تواند از تشدید استرس در آتش­نشانان جلوگیری نماید و موجب افزایش کیفیت زندگی و کاهش استرس شغلی آتش­نشانان گردد (31،32). همچنین مطالعات نشان می­دهند که حمایت اجتماعی برای آتش­نشانان، در کاهش تأثیرات منفی جسمانی و روان‌شناختی عوامل استرس­زا مؤثر است و نقش مهمی در تسکین استرس و علائم PTSD ایفا می­نماید (4).
پیامد روان‌شناختی دیگری که آتش­نشانان به علت شرایط شغلی­شان با آن مواجه بودند، مشکلات خواب بود که به اشکال گوناگونی آن را تجربه می­کردند. به هم خوردن نظم خواب، بی­خوابی، مشکل در حفظ خواب، بیدار شدن وحشت­زده و ناگهانی از خواب، حرف زدن در خواب، و دیدن رؤیا درباره حوادث از مهم‌ترین مشکلات خوابی بودند که آتش­نشانان، تحت تأثیر شیفت­های کاری و استرس­های شغلی­شان با آن­ها مواجه شده بودند. مطابق با این یافته­، سایر مطالعات نیز نشان می­دهند که میزان بالایی از اختلالات خواب در بین آتش­نشانان وجود دارد؛ و بین بی­خوابی و شدت و فراوانی کابوس­ها در آتش­نشانان رابطه وجود دارد، که این عوامل می­توانند میزان بالایی از علائم افسردگی را به همراه داشته باشند  (33). همچنین مشکلات خواب، با افزایش خطر فرسودگی شغلی در آتش­نشانان همراه است (29). علاوه براین، محرومیت از خواب، با مشکلات تنظیم هیجان نیز رابطه قوی دارد و می­تواند بر استراتژی­های ارزیابی هیجان و پردازش محرک­ها تأثیر بگذارد؛ و کیفیت خواب پایین ممکن است راهبردهای حل مسئله و توانایی استفاده از راهبردهای کاهش هیجانات منفی را تحت تأثیر قرار دهد (33). بنابراین از دست دادن خواب به اشکال گوناگون، می­تواند عملکرد آتش­نشانان را تحت تأثیر قرار دهد.
همچنین یکی دیگر از پیامد­های روان‌شناختی که آتش­نشانان گزارش کردند، هیجان­های منفی و مشکلات روحی و روانی بودند که از مواجه مستمر آن­ها با حوادث دردناک نظیر تصادفات رانندگی و مشاهده مرگ‌ومیر افراد، ناشی می­شدند. مطابق با این یافته، سایر مطالعات نیز نشان داده­اند که حوادث آسیب­زایی نظیر تصادفات رانندگی دارای چندین تلفات، یکی از عواملی هستند که می­توانند برای آتش­نشانان، آسیب­های عاطفی و روانی را به دنبال داشته باشند (7،8). همچنین، مواجه با حوادث دردناک و یادآوری طولانی‌مدت آن­ها، به‌عنوان یکی از منابع استرس، می­توانند مشکلاتی نظیر علائم اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب و همچنین فرسودگی را برای آتش­نشانان به همراه داشته باشد (12،34). بنابراین همان‌گونه که مشارکت­کنندگان بیان کردند، این شغل و حوادث مرتبط با آن،  آثار روانی منفی برای آتش­نشانان به همراه دارد، و اگرچه آن­ها با ورزش کردن مداوم، سلامت جسمانی خود را حفظ می­نمایند، اما ازلحاظ روحی و روانی در معرض آسیب قرار دارند. در همین راستا، برخی مطالعات نیز نشان داده­اند که احتمال اینکه فعالیت­های فیزیکیِ آتش­نشانان در بهبود علائم روان‌شناختی آن­ها مؤثر باشد، کم است؛ زیرا فعالیت­های فیزیکی و آمادگی جسمانی، یک پیش­نیاز برای این شغل محسوب می­شود و پرداختن به فعالیت­های بدنی در این شغل، یک وظیفه و تکلیف است و عاملی نیست که بتواند در بهبود مشکلات سلامت روان آتش­نشانان نقش داشته باشد. درحالی‌که در مشاغلی که فعالیت­های بدنی ضرورت چندانی ندارد، انجام فعالیت­های بدنی می­تواند در سلامت روان افراد تأثیر داشته باشد (9).
درنهایت، پیامد روان‌شناختی دیگری که آتش­نشانان به علت شرایط شغلی­شان تجربه می­کردند، مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده بود. بخشی از این مسئله به علت تأثیر حوادث دردناک و شرایط دشوار مأموریت­ها، بر کاهش آستانه تحمل و عصبی شدن آتش­نشانان بود که موجب شده نتوانند زمان کافی را به خانواده اختصاص دهند و با آن­ها با تندی برخورد نمایند. مطابق با این یافته برخی مطالعات نیز نشان می­دهند که استرس شغلی و تحمل نوبت‌کاری می­توانند رضایت زناشویی آتش­نشانان را پیش‌بینی نمایند (35). علاوه بر این، عدم اختصاص وقت کافی به اعضای خانواده، شیفت­های کاری و مشکلات خواب ناشی از آن‌ها موجب شده بود افراد در زمان حضور در خانه، نتوانند وقت زیاد و مناسبی را با اعضای خانواده سپری نمایند. در همین راستا، پژوهش­ها نیز نشان می­دهند که خواب ناکافی ارتباط نزدیکی با خلق‌وخو و هیجانات دارد، و کاهش خواب باعث افزایش خستگی و حالات منفی نظیر خشم و عصبانیت می­شود که در برخی موارد این خشم و عصبانیت ممکن است به دنبال عوامل استرس­زای جزئی رخ دهد (36،37). همچنین زمانی که آتش­نشانان نتوانند روابط مناسبی را با اعضای خانواده خود، برقرار نمایند، سطح حمایت اجتماعی کمتری را دریافت می­نماید و در نتیجه، میزان گزارش علائم مرتبط با افسردگی افزایش می­یابد. علاوه براین، آتش­نشانانی که فاقد حمایت اجتماعی از سوی خانواده هستند، علائم منفی فرسودگی شغلی را تجربه نموده و در معرض بیشتر ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه هستند؛ درحالی‌که داشتن حمایت اجتماعی، احساس تعلق ایجاد کرده و ظرفیت مدیریت استرس را افزایش می­دهد (1). 
از محدودیت‌های مطالعه حاضر نیز، حجم کم نمونه و نمونه­گیری از آتش­نشانان یک شهر بود؛ لذا باید در تعمیم نتایج احتیاط لازم صورت گیرد. پیشنهاد می­گردد در پژوهش­های آینده، حجم نمونه بیشتری انتخاب گردد و آتش­نشانانی از شهر­های مختلف موردبررسی قرار گیرند. همچنین بررسی خانواده­های آتش­نشانان و واکاوی تجارب آن­ها از تأثیرات این شغل بر ابعاد گوناگون زندگی­شان، از دیگر پیشنهادات مطالعه حاضر است.
نتیجه‌گیری
بنابراین، با توجه به یافته­های حاصل از این مطالعه توصیه می­شود که متولیان امر، به‌ویژه سازمان آتش­نشانی در راستای مدیریت و کاهش استرس آتش­نشانان، برنامه­های کاربردی تدوین و اجرا نماید. همچنین تدوین برنامه­ها و دستورالعمل‌هایی به‌منظور افزایش سلامت روان و بهبود کیفیت خواب آتش‌نشانان نیز ضروری می­باشد. زیرا درصورتی‌که به استرس، هیجان‌های منفی، مشکلات روحی- روانی و مشکلات خواب آتش­نشانان رسیدگی گردد، می­توانیم انتظار داشته باشیم که مشکلات ایجادشده در روابط خانوادگی آن­ها نیز بهبود یابند. به‌بیان‌دیگر در صورت وجود روانشناسان و مشاوران در سازمان­های آتش­نشانی و ارائه خدمات لازم در این زمینه به آتش­نشانان، می­توان به کاهش و بهبود مشکلات روان‌شناختی آتش­نشانان کمک نمود. همان‌گونه که حضور روانشناس و مشاور در سازمان­های آتش­نشانی، درخواست آتش­نشانان مطالعه حاضر نیز بود.
 سپاس‌گزاری
پژوهشگران مراتب قدردانی خود را از تمامی آتش­نشانان شرکت­کننده در این مطالعه که صادقانه و بدون هیچ­گونه توقعی در اجرای این پژوهش همکاری داشتند، اعلام می­دارند. همچنین از جناب آقای سید کمال‌الدین افتخاری، رئیس ایمنی و آتش­نشانی شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران منطقه جنوب شرق، که در انجام این پژوهش از راهنمایی­ها و بازخورد­های ایشان بهره فراوان بردیم، کمال تقدیر و تشکر را داریم. 

References:
1. Igboanugo S, Bigelow PL, Mielke JG. Health outcomes of psychosocial stress within firefighters: A systematic review of the research landscape. Journal of occupational health. 2021;63(1): 1-22.
2.  Shin J H, Lee JY, Yang SH, Lee MY, Chung IS. Factors related to heart rate variability among firefighters. Annals of occupational and environmental medicine. 2016;28(1): 25-34.
3. Sun X, Li X, Huang J, An Y. Prevalence and predictors of PTSD, depression and posttraumatic growth among Chinese firefighters. Archives of Psychiatric Nursing. 2020;34(1): 14-18.
4. Varvel SJ, HeY, Shannon JK, Tager D, Bledman RA, Chaichanasakul A, Mendoza MM, Mallinckrodt B. Multidimensional, threshold effects of social support in firefighters: Is more support invariably better? Journal of Counseling Psychology. 2007;54(4): 458-465.
5. Katsavouni F, Bebetsos E, Malliou P, Beneka. A The relationship between burnout, PTSD symptoms and injuries in firefighters. Occupational medicine. 2016;66(1): 32-37.
6. Mitani S, Fujita M, Nakata K, Shirakawa T. Impact of post-traumatic stress disorder and job-related stress on burnout: A study of fire service workers. The Journal of emergency medicine. 2006;31(1): 7-11.
7. Clohessy S, Ehlers A. PTSD symptoms, response to intrusive memories and coping in ambulance service workers. British journal of clinical psychology. 1999;38(3): 251-265.
8. Sinden K, MacDermid J, Buckman S, Davis B, Matthews T, Viola C. A qualitative study on the experiences of female firefighters. Work. 2013;45(1): 97-105.
9. Sawhney G, Jennings KS, Britt TW, Sliter MT. Occupational stress and mental health symptoms: Examining the moderating effect of work recovery strategies in firefighters. Journal of occupational health psychology. 2018;23(3): 1-14.
10. Jahnke SA, Poston WSC, Haddock CK, MurphyB. Firefighting and mental health: Experiences of repeated exposure to trauma. Work. 2016;53(4): 737-744.
11. Yuan XM. Investigation and countermeasures of common psychological problems of fire fighters in a fire fighting force. Journal of Preventive Medicine of Chinese People’s Liberation Army. 2012;30(5): 376–377.
12. Del Ben KS, Scotti JR, Chen YC, Fortson BL. Prevalence of posttraumatic stress disorder symptoms in firefighters. Work & Stress. 2006;20(1): 37-48.
13. Abbasi Z, Akbari J, Mahaki B, Saberi HR. Prevalence of post-traumatic stress disorder (PTSD) among firefighters of Isfahan. Occupational Medicine Quarterly Journal. 2016;8(2): 24-36. [Persian]
14. Jahangiri M, Safaiyan A, Dashtbesh Podonak S, Tayefe Rahimian J, Rajabi A. Survey of Mental Health among Fire Department Employees of Shiraz City in 2016. Occupational Hygiene and Health Promotion Journal. 2018;1(3): 206-16. [Persian]
15. Hyun DS, Jeung DY, Kim C, Ryu HY, Chang SJ. Does Emotional Labor Increase the Risk of Suicidal Ideation among Firefighters? Yonsei medical journal. 2020;61(2):179-85.
16. Makara-Studzińska M, Golonka K, Izydorczyk B. Self-efficacy as a moderator between stress and professional burnout in firefighters. International journal of environmental research and public health. 2019;16(2):183-199.
17. Walker R. Applied qualitative research. Gower Pub Co; 1985.
18. Adib Y, Fathiazar E, Dastouri R. Explaining the Experience of Academic Burnout by Medical Students, Tabriz University of Medical Sciences. J Qual Res Health Sci. 2017; 6(1): 35-48. [Persian]
19. Rahmati A, Zeraat Herfeh F, Alipour, F Karbakhsh, F. Female University Students' Experiences of University Dorms: A Qualitative Study. Journal of contemporary sociological research. 2020;8(14): 75-97.
20. Azad Farsani Y, Farahbakhsh K, Shafiabadi A, Salimi Bejestani A, Rabiee, M. Successful Students' Experiences about growth path of Career Selection: A Qualitative Research. Quarterly Journal of Career & Organizational Counseling. 2019;11(38): 83-108. [Persian]
21. Bernard HR. Research methods in anthropology: Qualitative and quantitative approaches. Rowman & Littlefield. 2017.
22. Alvesson M. Interpreting interviews. Sage. 2010.
23. Potter J, Hepburn A. Qualitative interviews in psychology: Problems and possibilities. Qualitative research in Psychology. 2005;2(4): 281-307.
24. Mohammadpur A. Qualititative Research Method Counter Method. Tehran: Jameshenasan Pub. 2011. [Persian]
25. Marschall-Lévesque S, Castellanos-Ryan N, Vitaro F, Séguin JR. Moderators of the association between peer and target adolescent substance use. Addictive behaviors. 2014;39(1): 48-70.
26. Allen M, Donohue WA, GriffinA, Ryan D, Turner MMM. Comparing the influence of parents and peers on the choice to use drugs: A meta-analytic summary of the literature. Criminal Justice and Behavior. 2003;30(2): 163-186.
27. Rahmati A, Zeraat Herfeh F, Hosseini, SO. Effective Factors in First Drug Use Experience Among Male and Female Addicts: A Qualitative Study. International Journal of High Risk Behaviors and Addiction. 2018;7(4): 1-8.
28. Firoozi M. Post-traumatic growth in response to occupational stress among firefighters in Iran: A qualitative research. International Journal of Occupational Hygiene. 2019;11(1):9-20.
29. Wolkow AP, Barger LK, O'Brien CS, Sullivan JP, Qadri S, Lockley SW, Rajaratnam SM. Associations between sleep disturbances, mental health outcomes and burnout in firefighters, and the mediating role of sleep during overnight work: A cross‐sectional study. Journal of sleep research. 2019;28(6), 1-15.
30. Carpenter GSJ, Carpenter TP, Kimbrel NA, Flynn EJ, Pennington ML, Cammarata C, Gulliver SB. Social support, stress, and suicidal ideation in professional firefighters. American journal of health behavior. 2015;39(2): 191-196.
31. Khodabakhshi-koolaee A , Falsafinejad MMoghadam FMojarab M. Effectiveness of Stress Management Training on Life Quality and Occupational Burnout among Firefighters of Tehran. jms. 2018;6 (1) :11-19.  [Persian]
32. Mehrabian F, Kasmaei P, Roushan ZA, Heidari M, Rad NKH. The Effect of Stress Management Education on Firefighters Stress in Rasht. Iran occupational health. 2017;13(6): 78-86.  [Persian]
33. Hom MA, Stanley IH, Rogers ML, Tzoneva M, Bernert RA, Joiner TE. The association between sleep disturbances and depression among firefighters: Emotion dysregulation as an explanatory factor. Journal of Clinical Sleep Medicine. 2016;12(2): 235-245.
34. Karimian ZoM, Solymanian AA, Rahimi Pordanjani, T.  The role of shift work tolerance and job stress as predictors of marital satisfaction among Mashhad Firefighters. Occupational medicine. 2018;10(2): 1-9. [Persian]
35. Kimbrel NA, Steffen LE, Meyer EC, Kruse MI, Knight JA, Zimering RT, Gulliver SB. A revised measure of occupational stress for firefighters: Psychometric properties and relationship to posttraumatic stress disorder, depression, and substance abuse. Psychological services. 2011;8(4): 294.
36. Kahn M, Fridenson S, Lerer R, Bar-Haim Y, Sadeh A. Effects of one night of induced night-wakings versus sleep restriction on sustained attention and mood: a pilot study. Sleep medicine. 2014;15(7): 825-832.
37. Kahn M, Sheppes G, Sadeh A. Sleep and emotions: bidirectional links and underlying mechanisms. International Journal of Psychophysiology. 2013;89(2): 218-228.

 


1 کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
3 استاد گروه روان­شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
[1]* (نویسنده مسئول)؛ تلفن تماس: 09162798660، پست الکترونیک: Fahimeh@ens.uk.ac.ir
تاریخ دریافت: 09/05/1400.                                                                     تاریخ پذیرش: 25/09/1400
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: ایمنی و حوادث ناشی از کار
دریافت: 1400/8/9 | پذیرش: 1400/9/20 | انتشار: 1400/9/20
* نشانی نویسنده مسئول: دانشگاه شهید باهنر کرمان

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه طب کار می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Occupational Medicine Quarterly Journal

Designed & Developed by : Yektaweb