۳ نتیجه برای اردودری
فرزانه فدایی، زهرا اردودری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فصلنامه علمی تخصصی طب کار یزد ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: اندامهای فوقانی بیشتر در معرض اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند. روش OCRA (Occupational Repetitive Action)، برای ارزیابی ریسک بیومکانیکی مربوط به وظایف تکراری در اندامهای پیشنهاد شده است. پرسشنامه ها میتوانند برای سنجش علائم بیماریها و ناتوانی ها بکار روند. پرسشنامه DASH (Disability of the Arm, Shoulder and Hand) یکی از این پرسشنامه ها می باشد که به منظور ارزیابی ناتوانی اندام فوقانی استفاده میشود. در این مطالعه برآن شدیم تا به بررسی ریسک فاکتورهای بیومکانیکی و ارتباط آن با ناتوانی اندام فوقانی در مونتاژکاران بپردازیم.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و به صورت مقطعی، در میان ۱۲۰ نفر از خانم های مونتاژکار انجام گرفت. برای ارزیابی ریسک فاکتورهای بیومکانیکی و ناتوانی اندام فوقانی به ترتیب از روش OCRA و نسخه ایرانی پرسشنامه DASH استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار۲۰ SPSS انجام و ۰۵/۰ P value <معنادار تلقی گردید.
یافته ها: در این مطالعه، مونتاژکاران از لحاظ ریسک فاکتورهای بیومکانیکی و ناتوانی اندام فوقانی بترتیب در سطح ریسک کم و ناتوانی خفیف قرار گرفتند. ضمنا بین ریسک فاکتورهای بیومکانیکی و ناتوانی اندام فوقانی رابطه معناداری و مستقیمی وجود داشت (۰۵/۰ P value <).
نتیجه گیری: از آنجایی که بین ریسک فاکتورهای بیومکانیکی از جمله انجام کارهای تکراری و ناتوانی اندام فوقانی رابطه معناداری حاصل گردید، می توان نتیجه گرفت، اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از شرایط کاری نامناسب میتواند منجر به محدودیت حرکتی و ناتوانی اندام فوقانی در سطوح مختلف گردد.
زهرا اردودری، احسان الله حبیبی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( فصلنامه علمی تخصصی طب کار یزد ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار بیشتر در اندامهای فوقانی میافتد و موجب ناتوانی میگردد. زمانی که درک افراد از تواناییهایشان مدنظر باشد، پرسشنامه ها ابزاری مفید و با ارزش محسوب میگردند. پرسشنامه ها میتواند برای سنجش علائم بیماریها و ناتوانیها موثر واقع گردند. لذا برآن شدیم که به بررسی همبستگی نتایج حاصل از پرسشنامه اختصاصی مچ و دست نوردیک با پرسشنامه DASH بپردازیم.
روش اجرا: این پژوهش یک مطالعه مقطعی میباشد که به روش نمونه گیری تصادفی روی ۸۲ نفر خانم مونتاژکار انجام شد. برای بررسی همبستگی نتایج حاصل از پرسشنامه اختصاصی مچ و دست نوردیک با پرسشنامه DASH از آزمون کای دو و اسپیرمن استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار۲۰ SPSS انجام و ۰۵/۰ P value <معنادار تلقی گردید.
یافته ها: در این مطالعه، نتایج پرسشنامه DASH با متغیرهای مورد مطالعه، مشابه نتایج پرسشنامه اختصاصی مچ و دست نوردیک شد. ضمنا در اکثر سوالات بین این دو پرسشنامه رابطه معناداری یافت گردید(۰۵/۰ P value <). میانگین نمره DASH ۸۵/۱۴±۶۰/۱۹ بدست آمد و ۹/ ۶۵ % افراد دارای مشکل خفیف در اندام فوقانی بودند. ضمنا، ۸/۷۶% شرکت کنندگان، دچار ناراحتی در ناحیه مچ دست شده که از این تعداد ۳/۴۶% ناراحتی خفیفی را تجربه کرده بودند.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر کاربردی بودن پرسشنامه DASH در زمینه صنعتی و شغلی می باشد. بنابراین، به دلیل رابطه نزدیک بین دو پرسشنامه می توان از پرسشنامه DASH به جای پرسشنامه اختصاصی مچ و دست نوردیک استفاده کرد.
زهرا اردودری، مسعود ریسمانچیان،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( فصلنامه علمی تخصصی طب کار یزد ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پلاسما به عنوان چهارمین حالت ماده در نظر گرفته می شود. پلاسما غیر حرارتی به علت ویژگی های منحصر به فرد خود از قبیل عملکرد آسان، واکنش سریع در دمای محیط و زمان ماند کوتاه از محبوبیت بیشتری برخوردار می باشد. در این مطالعه کاربرد فناوری پلاسما در کنترل آلودگی هوا مرور خواهد شد.
روش بررسی: در این مطالعه ، از موتورهای جستجوی Science direct, Google Scholar, Web of sciences, Scopus, Pub med استفاده شد. کلید واژهایی که براساس آن مقالات جستجو شدند شامل plasma، cold plasme،thermal plasma،control air pollution,non trhermal plasma در بازه زمانی سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲ بود.
نتایج: به کارگیری همزمان استفاده از کاتالیزور و پلاسما به عنوان یک ابزار مفید برای افزایش تخریب آلاینده ها و بهره وری انرژی در فرآیندها نشان داده شده است. با این وجود، برخی از عوامل محدود کننده، عمدتاً شامل هزینه کاتالیزورها، هزینه احتمالی مورد نیاز برای تثبیت آنها یا آلودگی ثانویه ناشی از آن باید در نظر گرفته شود.
نتیجه گیری: به منظور تجاری سازی فناوری پلاسما با مشکلاتی از جمله افزایش هزینه و به کارگیری فناوری مذکور در محیط واقعی روبرو هستیم. استفاده همزمان از کاتالیزور ها و فناوری پلاسما به عنوان یک ابزار مفید برای افزایش تخریب آلاینده ها و بهره وری انرژی در فرآیندها می باشد. عدم تولید فاضلاب و عدم نیاز به معرف از مزایای ترکیب پلاسمای تخلیه سد دی الکتریک و کاتالیزور می باشد. ترکیب پلاسمای تخلیه سد دی الکتریک و کاتالیزور به دلیل مصرف کم انرژی، روش های بسیار جذابی محسوب خواهند شد. به نظر می رسد، تحقیقات اخیر در راستای کارآمدی، افزایش سرعت، انعطافپذیری، کاهش هزینه و کاهش مصرف انرژی و دوستدار محیط زیست کردن سیستمهای پیشرفته مبتنی بر پلاسمای سرد خواهد بود.