Ethics code: IR.UMSHA.REC.1395.457
derakhshan J, motamedzade M, golmohammadi R, babamiri M, farhadهan M. Noise effect on fatigue: correlation between the subjective and objective indicators.. tkj 2019; 10 (4) :53-61
URL:
http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-877-fa.html
درخشان جلیل، معتمدزاده مجید، گلمحمدی رستم، بابامیری محمد، فرهادیان مریم. تأثیر صدا بر خستگی: بررسی میزان همخوانی بین شاخصهای ذهنی و عینی. فصلنامه علمی تخصصی طب کار. 1397; 10 (4) :53-61
URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-877-fa.html
دانشگاه علوم پزشکی همدان ، mohammad.babamiri@yahoo.com
متن کامل [PDF 599 kb]
(782 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2394 مشاهده)
متن کامل: (1459 مشاهده)
تأثیر صدا بر خستگی: بررسی میزان همخوانی بین شاخصهای ذهنی و عینی
جلیل درخشان[1]، مجید معتمدزاده[2]، رستم گلمحمدی[3]، محمد بابامیری[4]*، مریم فرهادیان[5]
چکیده
مقدمه: خستگی عبارت است از خسته شدن جسم یا روح که میتواند بر اثر استرس، کار زیاد، مصرف دارو و یا بیماری جسمی یا روحی ایجاد شود. خستگی از عوامل کاهنده بهرهوری است و میتواند احتمال بروز حوادث را افزایش دهد. بنابراین، اندازهگیری آن اهمیت دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان همخوانی اندازهگیری خستگی بر اساس شاخصهای ذهنی و عینی انجام گرفته است.
روش بررسی: یک مطالعه مقطعی روی 120 نفر از دانشجویان دختر و پسر انجام شد. با شبیهسازی محیط واقعی هر فرد در ترازهای فشار صوت 50 و 70 دسی بل به مدت 40 دقیقه قرار گرفت و قبل و بعد از مواجهه با صدا، میزان خستگی ذهنی با استفاده از شاخص ذهنی (مقیاس خود اظهاری چشمی VAS) و شاخص عینی (آزمون عملکرد پیوسته) اندازهگیری و نتایج آن بهوسیله آزمون تی زوجی و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS 20 آنالیز شد.
نتایج: نتایج اندازهگیری با هر دو روش مقیاس خوداظهاری و آزمون عملکرد پیوسته نشان داد خستگی ذهنی بعد از مواجهه با تراز فشار صوتهای نام برده افزایش معنیداری مییابد و اما نتایج دو روش شاخص ذهنی و شاخص عینی با یکدیگر همخوانی ندارد.
نتیجه گیری: آنالیز دادههای مربوطه به اندازهگیری میزان خستگی ذهنی با هر دو شیوه عینی (آزمون عملکرد پیوسته) و ذهنی ( مقیاس چشمی ( بیانگر افزایش میزان خستگی ذهنی بعد از مواجهه با صدا است. اما نتایج روشهای مقیاس چشمی و آزمون عملکرد پیوسته با یکدیگر همخوانی نشان ندادند و عدم همخوانی دو روش بیشتر مربوط به ناکارآمدی مقیاس میباشد.
واژههای کلیدی: خستگی ذهنی، شاخص عینی، شاخص ذهنی
مقدمه
خستگی یک فرایند تدریجی و تجمعی است و تصور بر این است که با بیمیلی برای هرگونه تلاش، کاهش کارایی و هوشیاری و در نهایت اختلال در عملکرد ذهنی همراه است(1). خستگی میتواند بهصورت خستگی جسمی یا ذهنی باشد. خستگی ذهنی نوعی احساس نداشتن نیرو است، که بر خلاف ضعف ماهیچهای، معمولاً با استراحت رفع میشود(2). خستگی ذهنی از خسته شدن جسم یا روح که میتواند بر اثر استرس، کار زیاد، مصرف زیاد دارو و یا بیماری (جسمی یا روانی) ایجاد شود. از عوامل ایجادکننده خستگی میتوان به ساعت کاری طولانی و مواجهه با صدا، گرما و سرمای بیش از اندازه، کمبود یا فزونی روشنایی، خواب کم و نامنظم، اختلالات فیزیولوژیک و نورولوژیک، فعالیت یکنواخت، مشکلات اجتماعی و خانوادگی و شیفت شب اشاره کرد(3, 4). مطالعات نشان میدهند با بالا رفتن سطح مواجهه با عوامل استرسزای محیطی، خستگی ذهنی افزایش پیدا میکند(5). خستگی ذهنی عملکرد ذهن را معیوب کرده و چابکی را کاهش میدهد و به صورت تدریجی یا یکجا باعث کاهش رغبت به انجام کار میشود(4). به همین دلیل خستگی از عوامل کاهنده بهرهوری و نیز بروز حوادث است.
خستگی در محیطهای کاری مختلف شیوع متفاوتی دارد. نتایج مطالعه انجام شده در امریکا نشان داده 2 تا 5/2 میلیون امریکایی از خستگی رنج میبردند. در مطالعهای که انجمن ایمنی امریکا روی 107 تصادف جادهای انجام داد، مشخص شد که 57 درصد آنها به علت خستگی روی داده است(3). همچنین دیده شده خستگی مفرط کارکنان در بسیاری از موارد موجب کاهش کمیت و کیفیت تولید میشود(4). تحقیقات دیگر نشان دهنده تأثیر خستگی بر دستگاه قلب و عروق است(6). افزون بر این خستگی میتواند به وجودآورنده بیماریهای روانی، کندی ذهن، بیخوابی، ضعف، کاهش حافظه، افزایش ناخوشی، فراموشی، عدم تعادل و حتی درد ماهیچهای باشد(3).
مطالعات موجود در زمینه اثرات صدا بر خستگی حاکی از آن است که صدا ممکن است برخی مشکلات شغلی را ایجاد کند و تعداد خطاهای کاری را افزایش دهد اما این اثرات به نوع صدا و نوع کار در حال اجرا بستگی دارد. در ضمن اطلاعات با معنی و مرتبط که توجه فرد را به خود جلب میکنند بیشتر موجب کاهش کارایی و افزایش خستگی ذهنی می شوند(6). همچنین Muzet در سال 2013 نشان داد که صدا در کارهای فکری بیشتر از کارهای جسمی خستگی ذهنی ایجاد می کند و صدا میتواند یکی از عوامل ایجاد خستگی در محیطهای کاری باشد(7). Tempest و همکاران حوادث را به عنوان یکی از شاخص های کاهش عملکرد ناشی از افزایش خستگی ذهنی حین مواجهه با صدا میدانند و چنین فرض میکنند که صدای کم فرکانس به عنوان یک عامل تسریع کننده و تشدید کننده اختلالات ذهنی نهفته است(8).
مطالعات اندکی بروی مقایسه شاخصهای ذهنی و عینی انجام شده و بسیاری از این مطالعات به عدم همخوانی این دو شاخص (9)، و همچنین مطالعات دیگری به ناکارامدی شاخصهای ذهنی (10)اشاره کردند و نتایج ضد و نقیض بوده و هنوز نتایج قطعی و ثابتی مشاهده نگردیده است. به این ترتیب اهمیت اندازهگیری خستگی ذهنی مشخص میشود. دقیقترین روشی که برای اندازهگیری خستگی ذهنی وجود دارد، ثبت امواج الکتریکی مغز است(6). در این روش، تغییر در امواج مغزی (افزایش ریتمهای آلفا و تتا؛ و کاهش امواج بتا) تغییرات خستگی را بیان میکند. با وجود دقت این روش، استفاده از آن در محیطهای واقعی دشوار است و کاربرد آن تنها به محیطهای آزمایشگاهی محدود میشود. در صنایع و محیطهای شغلی، گاهی بررسی کمیت و کیفیت خروجی وظایف شغلی فرد بهعنوان روش اندازهگیری خستگی ذهنی استفاده میشود. کمیت تولید، یعنی تعداد قطعات تولید شده در واحد زمان، گاهی نیز کیفیت خروجی کار بررسی میشود. انجام نامناسب وظایف شغلی، تولید محصولات معیوب یا بروز حوادث نمونههایی از ملاکهای بررسی کیفیت خروجی میباشند. کاربرد این روشها به نسبت ساده است، اما در محیطهایی با ریسک بالا (مانند کار در صنایع فرایندی، مراقبت پرواز یا رانندگی) نمیتوان منتظر بروز یک نابسامانی و تعیین خستگی شد. خودگزارش شیوهای دیگر است. در این روش، خود فرد درباره میزان خستگی خود اظهار نظر میکند. برای اجرای این شیوه ممکن است از پرسشنامه دو مقداره، مقیاس چشمی و یا دیگر شیوهها استفاده شود(11).
با توجه به اینکه این آزمون امکان کاربری در هر محیطی را دارد، این مطالعه با هدف تعیین میزان همخوانی اندازهگیری خستگی با مقیاس چشمی (شاخص ذهنی) و نتایج آزمون عملکرد پیوسته (شاخص عینی) در قبل و بعد مواجهه با صدای فرکانس کم 50 و 70 دسیبل است.
روش بررسی
پژوهش حاضر از نوع مداخلهای میباشد. گروه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند که از میان آنها تعداد 120 نفر به روش نمونهگیری هدفمند (60 نفر دختر و 60 نفر پسر) انتخاب و به مطالعه وارد شدند. شرایط ورود به مطالعه شامل قرار داشتن در محدوده سنی 20 تا 30 سال، عدم مصرف هرگونه دارو کاهش دهنده سطح هوشیاری در زمان انجام تست، عدم ابتلا به کوررنگی، نداشتن سابقه بیماریهای قلبی-عروقی و اختلالات خواب بود. پس از انتخاب نهایی افراد واجد شرایط، از آنان رضایت نامه کتبی و شفاهی اخذ گردید و کلیه آزمونها برای افراد بهطور کامل شرح داده شد. با استفاده از نتایج مطالعات مشابه (12) و با استفاده از رابطه 1 حجم نمونه لازم بدست آمد.