Ethics code: IR.ACECR.JDM.REC.1402.029
Sadra Abarghoei N, Akhavan A, Shariatmadar M A, Soltani R. Investigating the effect of participatory management with a macro-ergonomics approach on organizational productivity through the mediating variable employee empowerment and participation )case study: General Directorate of Technical and Vocational Training of Fars Province(. tkj 2024; 16 (2) :5-15
URL:
http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-1275-fa.html
صدرا ابرقوئی ناصر، اخوان آفرین، شریعتمدار محمدعلی، سلطانی رضیه. بررسی تأثیر مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان بر بهرهوری سازمانی از طریق متغیر میانجی توانمندسازی و مشارکت کارکنان (مطالعه موردی: اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان فارس). فصلنامه علمی تخصصی طب کار. 1403; 16 (2) :5-15
URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-1275-fa.html
دانشگاه علم و هنر یزد ، sadra@uast.ac.ir
متن کامل [PDF 944 kb]
(59 دریافت)
|
چکیده (HTML) (126 مشاهده)
متن کامل: (53 مشاهده)
بررسی تأثیر مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان بر بهرهوری سازمانی از طریق متغیر میانجی توانمندسازی و مشارکت کارکنان (مطالعه موردی: اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان فارس)
ناصر صدرا ابرقوئی 1، آفرین اخوان 2، محمدعلی شریعتمدار 3، رضیه سلطانی 4
چکیده
مقدمه: ارگونومی با تحت تأثیر قرار دادن مستقیم محیط و ایجاد رضایت در کارکنان باعث ایجاد محصول یا خدمات با کیفیت، بهرهوری سازمان و رضایتمندی مشتری میگردد. در واقع مشارکت نوعی سهیم و دخیل شدن در تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرا میباشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و سنجش بررسی تاثیر مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان بر بهرهوری سازمانی از طریق متغیر میانجی توانمندسازی و مشارکت کارکنان در اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان فارس انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی میباشد. برای انجام این تحقیق 208 نفر از کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان فارس در سال 1402 به روش نمونهگیری ساده بر اساس فرمول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از چهار پرسشنامه استاندارد مدیریت مشارکتی، توانمندسازی کارکنان، بهرهوری سازمانی و مشارکت کارکنان استفاده شده است. پایایی پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت و برای روایی پرسشنامهها از نسبت روایی محتوایی(CVR) استفاده شد، تاثیر مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان بر بهرهوری سازمانی با استفاده از آزمونt زوجی مورد بررسی قرار گرفت، همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از دو نرمافزار آماری SPSS و AMOS استفاده شد.
نتایج: ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه استاندارد مدیریت مشارکتی، توانمندسازی کارکنان، بهرهوری سازمانی و مشارکت کارکنان به ترتیب 803/0، 755/0، 790/0 و 946/0 به دست آمد و مقدار CVRپرسشنامهها به ترتیب 1، 99/0، 1 و 1 محاسبه شد و لذا روایی و پایایی پرسشنامهها مورد تایید قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که مدیریت مشارکتی بر توانمندسازی کارکنان با نگرش ارگونومی کلان و بهرهوری تاثیر مثبت و معناداری دارد (034/0 p =). تاثیر مثبت توانمندسازی کارکنان بر بهرهوری سازمان با نگرش ارگونومی کلان و مشارکت کارکنان تایید گردید (041/0 p =). در نهایت نقش میانجی توانمندسازی کارکنان و مشارکت کارکنان بر بهرهوری سازمانی تایید شد (031/0 p =).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به کارگیری ارگونومی کلان منجر به افزایش قدرت پذیرش کارکنان و التزام به تغییرات میشود و مناسبترین کمک را به بهبود ایمنی، رضایت و بهرهوری آنها میکند.
واژههای کلیدی: مدیریت مشارکتی، ارگونومی کلان، بهرهوری سازمانی، متغیر میانجی، توانمندسازی کارکنان
مقدمه
با نگاهی به مراحل تمدن بشری مشخص میشود که نقش نیروی انسانی از نیروی کار ساده به سرمایه انسانی تکامل یافته است، چرا که پیشرفت تکنولوژی بدون تحولات نیروی انسانی فاقد کارایی است، توانمندسازی کارکنان یکی از تکنیکهای موثر برای افزایش بهرهوری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت و تواناییهای فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است. توانمندسازی فرایندی است که در آن از طریق توسعه و گسترش قابلیت افراد و تیمها به بهبود مستمر عملکرد کمک میشود. به عبارت دیگر توانمندسازی یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است (1). در ادامه مفاهیم اصلی مورد نیاز بیان میشوند.
مدیریت مشارکتی عبارت است از عملیاتی که طی آن کارکنان یک سازمان را در روند تصمیمگیری، تصمیمسازی و حل مسائل و مشکلات دخالت میدهند. تاکید این شیوه، بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان استوار است و از اندیشهها، نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان استفاده میکند. روشهای مشارکتی، روشهایی هستند که هدف آنها یافتن راه حلهای مورد توافق مدیران و کارمندان و کارشناسان ارگونومی است. دلیل توسعه این روشها، ناکارآمدی روشهای کنترل سنتی بود زیرا کارمندان را تحت فشار و استرس قرار میدادند و در نتیجه بهرهوری نیز کاهش مییافت (3،2).
ارگونومی کلان علمی ترکیبی است که سعی دارد ابزارها، دستگاهها، محیط کار و مشاغل را با توجه به تواناییهای جسمی- فکری و محدودیتها و علائق انسانها، طراحی نماید. این علم با هدف افزایش بهرهوری، با عنایت بر سلامتی، ایمنی و رفاه انسان در محیط، شکل گرفته است (4). فرآیند اجرای ارگونومی کلان، شامل تحلیل، طراحی، اجرا، کنترل و ارزیابی است و مداخله تنها بر روی چند عامل انجام میشود که عوامل انسانی و سازمانی همواره در آن دخالت دارند. بکارگیری ارگونومی کلان میتواند اهداف بسیاری را به طور همزمان به دست آورد که برای سازمانها، کارگران و حتی مصرفکنندگان مفید است (5).
بهرهوری سازمانی معیاری برای ارزیابی کارایی یک سازمان است و به عنوان کلید پیروزی در بازارهای رقابتی شناخته میشود. کیفیت نیروی انسانی شاغل در یک سازمان را میتوان مهمترین عامل در افزایش یا کاهش بهرهوری یک سازمان دانست. صلاحیت و توانمندی نیروی انسانی میتواند موجب بهرهوری سازمانی شود (6). عوامل موثر در بهرهوری سازمانی هم میتوانند درونی باشند و هم بیرونی. برای مدیریت بهتر باید عوامل درونی و بیرونی موثر بر بهرهوری مشخص شوند. ممکن است این عوامل برای سازمانهای مختلف متفاوت باشند (7).
مشارکت کارکنان راهکاری است که به کارکنان اجازه میدهد به جای اینکه همیشه مدیریت و رهبری شوند از تواناییهای خود بهره گیرند، فکر کنند و قوه خلاقیت خود را به کار اندازند و در تصمیمگیریها مشارکت و دخالت داشته باشند و فرآیندی است که طی آن کارکنان یک سازمان به طور داوطلبانه در امور و فعالیتهای مربوط به خود دخالت کنند به شرطی که توان و انگیزه مناسب برای دخالت موثر را داشته باشند (8). مدیرانی که خواهان اثربخشی موفقیت سازمانی خود هستند، از فنون مختلف مدیریت مشارکتی جهت اداره بهتر سازمان بهرهمند میشوند. از سوی دیگر توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای مهم و سودمند جهت ارتقای کیفی کارکنان و افزایش مشارکت آنها در سود و زیان سازمانها محسوب میشود. توانمندسازی فرایند ارزشی است که از مدیریت عالی سازمان تا پایینترین رده در جریان میباشد (9).
خادم و همکارانش (10) طی یک تحقیق به بررسی مدیریت مشارکتی عوامل موثر بر بهرهوری منابع انسانی (شامل: تعهد سازمانی، خلاقیت شغلی، مشارکت سازمانی، رضایت شغلی) و تاثیر آن بر توانمندسازی معلمان پرداختند و به این نتیجه رسیدند که متغیرهای تعهد سازمانی و رضایت شغلی در توانمندسازی دبیران ورزش تاثیر مثبت و معناداری دارند.
جابین و همکارانش (11) در پژوهش خود به ارزیابی اثر ارگونومی کلان در بهبود محیط یادگیری برای کودکان در سالهای اولیه تحصیلشان پرداختند. دادهها از طریق یک راهنمای مصاحبه نیمه ساختاریافته خودساخته و با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی و هدفمند از شش معلم جمعآوری گردید و از طریق تحلیل موضوعی، شناسایی مضامین و الگوهای تکرارشونده از پاسخهای شرکتکنندگان تجزیه و تحلیل شدند. مشخص شد که اصول ارگونومی کلان رشد فیزیکی و شناختی کودکان را بهبود میبخشد و آنها را برای عملکرد بهتر تحصیلی ترغیب میکند.
در پژوهشی به ارزیابی کانالهای بهرهوری سرمایه انسانی در جامعه توسعه آفریقای جنوبی از دیدگاه توانمندسازی زنان پرداخته شده و بر شاخصهای کلان اقتصادی و بخش رسمی متمرکز است. در این پژوهش یافتهها نشان میدهند که مهارتها و ویژگیهای شخصیتی نقش مهمی در تضمین عملکرد اقتصادی پایدار در بلند مدت ایفا میکنند که نیاز به توجه و بهبود آموزش زنان میباشد. علاوه بر این، مهارتهای رهبری مدیریت بهتر با تمرکز بر ارتقای بهرهوری بهینه سرمایهگذاری در آموزش شغلی زنان از طریق سرمایهگذاری موثر به منظور پیشبرد مهارتهای کارکنان زن در کار ضروری است (12).
در سازمان توانمند، کارکنان با احساس هیجان، مالکیت و افتخار بهترین ابداعات و ابتکارات را از خود نشان میدهند. علاوه بر این، با احساس مسئولیت کار میکنند و منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح میدهند. بنابراین سازمان توانمند محیطی است رسمی و غیررسمی که کارکنان در گروههای مختلف، در انجام فعالیتها با یکدیگر همکاری میکنند. بنابراین در سازمان فنی و حرفهای به عنوان نهادی پیشرو در امر آموزش نظری و عملی بسیار قابل توجه میباشد. سازمان فنی و حرفهای مانند همه سازمانها و به ویژه سازمانهای دولتی، نیازمند راهحلهایی است که بیانگیزگیها را کاهش و بهرهوری عملکرد و مشارکت کارکنان را ارتقا دهد تا هزینهها کاهش یابد، خلاقیتها و بهبود عملکرد افزایش یابد و رضایت ذینفعان (کارکنان و خانواده آنها، ارباب رجوع و جامعه) افزایش پیدا کند.
با توجه به مطالب گفته شده بکارگیری ملاحظات ارگونومیک و آموزش در این زمینه در هر سازمانی نقش بسزایی در مدیریت بهرهوری آن سازمان دارد. عدم رعایت این ملاحظات منجر به کاهش انگیزه و بازده نیروی انسانی، افزایش میزان جابجایی و غیبت کارکنان و در نهایت کاهش اثربخشی، کارآیی و بهرهوری سازمان میگردد. با توجه به ضرورت توانمندسازی کارکنان و سازمان و بهرهوری در سازمانهای دولتی، این پژوهش به دنبال ضرورت مذکور است، تا بر اساس آن الگویی کاربردی برای بهبود توانمندسازی کارمندان و بهرهوری در سازمانهای اجتماعی و فرهنگی دولتی طراحی و تبیین نماید.
روش بررسی
این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، میدانی است. مدل مفهومی مورد نظر در این مقاله به صورت شکل 1 می باشد :
مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان
|
شکل 1: مدل مفهومی پژوهش
برای انجام این تحقیق 208 نفر از کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان فارس در سال 1402 به روش نمونهگیری ساده بر اساس فرمول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود. این پرسشنامه از دو بخش سؤال تشکیل شده بود: در بخش اول، سؤال جمعیت شناختی مورد پرسش قرار گرفت و در بخش دوم سوالات از بابت متغیرهای مدیریت مشارکتی با نگرش ارگونومی کلان، بهرهوری سازمانی، توانمندسازی و مشارکت کارکنان در قالب طیف لیکرت پنج تایی مورد پرسش قرار گرفتند. پرسشنامه مذکور شامل 25 سئوال تخصصی بود. جدول 1، تعداد سوالات هر یک از متغیرهای تحقیق را بیان میکند.
جدول 1: طبقه بندی سوالات پرسشنامه
متغیر |
نماد |
تعداد سوال |
منبع |
مدیریت مشارکتی |
MSH |
8 |
چوپانی (1389) |
توانمندسازی کارکنان |
TAV |
4 |
اسپریدزر (1995) |
بهرهوری سازمانی |
BAH |
8 |
هرسی بلانچارد و گلداسمیت (۱۹۸۰) |
مشارکت کارکنان |
KSN |
5 |
چوپانی (1389) |
برای تایید روایی محتوایی پرسشنامهها از نظر متخصصان استفاده شد. برای این منظور پنج نفر از متخصصین (این متخصصین عضو اساتید دانشگاهی یا کارمندان شاغل در صنعت هستند که در این زمینه فعال هستند) در این حوزه انتخاب شدند و سپس اهداف آزمون برای آنها توضیح داده شد و تعاریف عملیاتی مربوط به محتوای سؤالات بیان شد. سپس از آنها خواسته میشود تا هریک از سؤالات را بر اساس طیف سه بخشی لیکرت طبقهبندی کنند و در انتها مقدار CVR با توجه به نظرات متخصصین برای پرسشنامه با استفاده از فرمول CVR=ne- N2N2