Ethics code: 1394
mohsenzadeh M, ghaznavi F, ghaznavi S. A core stability and endurance exercise period on back pain and CRP serum levels in the male workers with chronic low back pain.. tkj 2019; 11 (3) :58-67
URL:
http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-975-fa.html
محسن زاده مهسا، آقایی فریبا، غزنوی شراره. تاثیر یک دوره تمرینات ثبات مرکزی و هوازی بر میزان درد و شاخص التهابی HS-CRP در کارگران مرد با درد مزمن کمر. فصلنامه علمی تخصصی طب کار. 1398; 11 (3) :58-67
URL: http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-975-fa.html
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ، m.mohsenzadeh@kiau.ac.ir
متن کامل [PDF 964 kb]
(752 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2420 مشاهده)
متن کامل: (1531 مشاهده)
تأثیر یک دوره تمرینات ثبات مرکزی و هوازی بر میزان درد و شاخص التهابی HS-CRP در کارگران مرد با درد مزمن کمر
مهسا محسن زاده*[1]، فریبا آقایی2، شراره غزنوی3
چکیده
مقدمه: اختلالات و ناتوانیهای ناشی از کمردرد بهعنوان شایعترین علت محدودیتهای حرکتی محسوب میشود و هنوز تأثیر تمریناتی که جهت بهبود کمردرد و کاهش التهاب انجام میگیرد مشخص نشده است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ثبات مرکزی و هوازی بر میزان درد و شاخص التهابی CRP در کارگران مرد 30-40 سال با کمردرد مزمن بود.
روش بررسی: روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح تحقیق از نوع پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری را کارگران کارخانه پارسخودرو در سال 1394 تشکیل میدادند. 30 نفر مبتلا به کمردرد مزمن برای نمونه انتخاب و به دو گروه 15 نفری تمرین ترکیبی (ثبات مرکزی-هوازی) و گروه کنترل تقسیم شدند. پس از پایان 8 هفته تمرین، همانند قبل از دوره تمرین، میزان کمردرد از طریق پرسشنامه مگ گیل و سطح HS-CRP از طریق اخذ نمونه خون ورید بازویی و با روش توربیدومتری اندازهگیری شد. برای تعیین توزیع طبیعی دادهها از آزمون کلموگروف – اسمیرنف و آزمونهای تی مستقل و تی زوجی جهت بررسی تغییرات درونگروهی و بین گروهی استفاده شد. ارتباط بین شاخصها از طریق رگرسیون خطی و ضریب پیرسون اندازهگیری شد. تمامی دادهها در سطح معنیداری 05/0 ≥ α با استفاده از SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: نشان داد که 8 هفته تمرین ثبات مرکزی و تمرین هوازی منجر به کاهش معنیدار مقدار کمردرد و CRP در کارگران مرد میشود (001/0P=). بین تغییرات CRP و میزان کمردرد در کارگران مرد در اثر شرکت در برنامه تمرینی ارتباط معنیداری مشاهده گردید (018/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به اثر تمرینات ثبات مرکزی و هوازی بر کاهش درد و التهاب، میتوان نتیجهگیری کرد که افراد شاغل میتوانند جهت کاهش التهاب و کمردرد ناشی از آن و یا پیشگیری از این نوع تمرینات استفاده کنند.
واژههای کلیدی: پروتئین واکنشی C، تمرین ثبات مرکزی، تمرین هوازی، کمردرد مزمن، کارگران مرد
مقدمه
با وجود پیشرفتهای قابل ملاحظه در دههی گذشته، ولی هنوز کمردرد یکی از عوامل اصلی ناتوانی در کارگران و تحمیل هزینههای هنگفت در صنعت بهحساب میآید. اختلالات و ناتوانیهای ناشی از کمردرد بهعنوان شایعترین علت محدودیتهای حرکتی شناخته میشود (1). در سال 1996 در یک تحقیق علمی گزارش شد که 44 درصد از ضایعات ناشی از کار، مربوط به ابتلای سیستم عضلانی اسکلتی است که حدود 60 درصد از آن مربوط به کمردرد میشود و میتواند در اثر التهابات ، ضربه واختلالات متابولیک و … ایجاد شود (2). طبق مطالعات انجام شده عوامل فردی بسیاری از جمله استقامت عضلانی و دامنه حرکتی ستون فقرات، در ایجاد و درمان کمردرد مؤثر میباشند. از طرفی عوامل خاص دیگری نظیر سن و جنسیت نیز در روند درمان کمردرد مؤثر میباشند. بررسیها نشان میدهد که زنان تنها قادر به تحمل دو سوم نیروی فشاری وارده نسبت به مردان هستند. همچنین برخی از محققین معتقدند که با افزایش سن، استقامت عضلانی جهت تحمل نیروی فشاری به دو سوم مقدار آن نسبت به 20 سالگی کاهش مییابد (3،4).
کاهش استقامت عضلات پشتی همراه با مواردی مانند ضعف عضلات شکمی و پشتی، کاهش دامنه حرکتی مفاصل، کاهش میزان حرکت و شرایط پاتولوژیکی مانند اسپوندیلولیستزیس (Spondylolisthesis) یا همان سر خوردن یک مهره به سمت جلو روی مهره پایینی و آسیبهای لیگامانی نیز جزء عوامل مستعد کننده کمردرد هستند. اگر عضلات نتوانند ساختارهای غیرفعال را در مقابل نیروهای زیاد و تکراری حمایت کنند آسیب به این ساختارها وارد شده و درد تولید میشود. خستگی عضلات میتواند توانایی افراد را جهت پاسخ به نیروهای غیرمنتظره تحت تأثیر قرار دهد. خستگی بعد از وارد شدن نیروهای مکرر میتواند موجب کاهش کنترل حرکت و دقت در حرکت شود که در نهایت کمردرد را ایجاد میکند (5،6).
استقامت عضله ناحیه تنه بهعنوان یک ثبات دهنده مهم ناحیه کمر، در بیماران دچار کمردرد میتواند اهمیت خاصی داشته باشد و نقش قابلتوجهی را در کاهش دردهای کمری ایفاء کند. علاوه بر این یافتههای پژوهشی نشان میدهد که فشارهای مکانیکی چه بهصورت مستمر و یا چرخهای باعث تغییر در خواص ویسکوالاستیک (Viscoelastic) شده و منجر به التهاب و فعالیت عضلانی غیرطبیعی میگردد (6،7). مطالعات مختلف نشان میدهد که امکان افزایش شاخصهای التهابی در افراد با کمردرد وجود دارد. از جمله شاخصهایی که در برخی از مطالعات به افزایش آن در افراد مبتلا به کمردرد اشاره شده است پروتئین واکنشی C است. یافتههای مختلف نشان میدهد IL-6 که از عوامل افزایش دهندهC-Reactive protein (CRP) محسوب شود در افراد با کمردرد افزایش قابل توجهی مییابد (8). از طرفی دیگر با توجه به مؤثر بودن IL-6 بر CRP، این پروتئین واکنشی نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرده و منجر به ایجاد التهاب در ناحیه کمر میگردد. به نظر میرسد CRP از طریق افزایش فعالیت پروستانوئید و لوکوترینها منجر به ایجاد التهاب و به دنبال آن درد میگردد و بخشی از دردهای موجود در ناحیه کمر در افراد دارای کمر را دردهای ناشی از التهاب تشکیل میدهد (8،9).
Sturmer و همکاران (2005) نیز CRP را در التهاب و دردهای سیاتیک مؤثر دانستهاند (9). با توجه به نقش فعالیت بدنی در کاهش شاخصهای التهابی و افزایش توان و استقامت عضلانی، به نظر میرسد که استفاده از فعالیتهای ورزشی در این زمینه مؤثر باشد (10). در یک تحقیق متاآنالیز اثربخشی تمرینات مقاومتی و ثبات مرکزی بر کمردرد نشان داد که تمرینات ثبات مرکزی در مقایسه با تمرینات مقاومتی اثر بهتری بر کمردرد دارد (11). در همین زمینه عباسی و همکاران (1392) گزارش کردند که 12 هفته برنامه تمرین ترکیبی، میتواند CRP و شاخص مقاومت انسولین را در مردان مبتلا به اضافه وزن، کاهش دهد (12). تقیان و همکاران (1390) نیز به یافتههای مشابهی دست یافتند. بررسیهای آنها نشان داد شاخص توده بدنی یا Body mass index (BMI)، نسبت دور کمر به باسن یا waist-to-hip ratio (WHR)و CRP در اثر 12 هفته تمرین هوازی کاهش معناداری در زنان چاق مییابد (13). هر چند هدایتی و همکاران (1388) نشان دادند که 8 هفته تمرین مقاومتی تأثیر معناداری بر CRP در دختران تمرین نکرده ندارد (14). Nickolas و همکاران (2004) اثر 18ماه تمرین ترکیبی مقاومتی و هوازی در مردان و زنان چاق مسن با نشانه استئوآرتریت زانو مورد بررسی قرار داده و گزارش کردند که سطح شاخصهای التهابی از جمله CRP در آنها تغییر معناداری نداشت (15). لذا در مورد اثر تمرین ورزشی بر مقدار CRP دیدگاه مشترکی وجود ندارد.
از سوی دیگر برخی از مطالعات افزایش شاخصهای التهابی همچون CRP را در ایجاد کمردرد مؤثر دانستهاند، اما هنوز مشخص نشده است تمریناتی که جهت بهبود کمردرد انجام میگیرد قادر به کاهش التهاب هستند یا خیر و نیز کاهش درد ناشی از ورزش را تا چه اندازه میتوان به کاهش شاخصهای التهابی نسبت داد؟ لذا در این تحقیق تأثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی و استقامتی بر میزان درد ناحیه کمر و اندام تحتانی و همچنین شاخصهای التهابی در کارگران مرد مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی
روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی طرح تحقیق از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کارگران مرد (6000 نفر) کارخانه پارس خودرو تشکیل دادند. از بین کارگران کارخانه پارس خودرو، 30 نفر از کارگران مرد 30-40 سال که با تشیخص پزشک مبتلا به کمردرد مزمن بودند و سابقه جراحی کمر نداشتند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنیها در دو گروه تمرین ترکیبی (ثبات مرکزی-استقامتی) و گروه کنترل قرار گرفتند.
در مرحله پایه مقدار شاخصهای فیزیولوژیک همانند وزن، قد، شاخص توده بدنی و ضربان قلب استراحت (به ترتیب توسط دستگاه قد سنج، ترازو، دستگاه بادی کامپوزیشن و بلت ضربان سنج) اندازهگیری شد. همچنین مقدار درد کمر نیز از طریق پرسشنامه مگ گیل (MC GILL) مورد بررسی قرار گرفت که دارای 20 سوال 5 گزینهای (0 = بدون درد، 1 = خفیف، 2= ناراحت کننده، 3= زجرآور، 4= وحشتناک، 5 = مشقتبار) بود. علاوه بر این جهت بررسی مقدار پایه CRP نمونه خون ورید بازویی از تمامی گروهها اخذ شد. برنامه تمرینی گروه تمرین ترکیبی شامل 3 روز در هفته تمرین ثبات مرکزی و 3 روز در هفته تمرینات استقامتی هوازی بود. پس از پایان 8 هفته، دوباره در هر دو گروه مقدار شاخصهای فیزیولوژیک و نمونهگیری خونی انجام شد. سنجش HS-CRP در آزمایشگاه از روش توربیدومتری در بخش ایمونولوژی بهصورت کمی از سرم خون (در محدوده 5/0 تا 10 میلیگرم بر لیتر) میباشد.
تمرین ثبات مرکزی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 بار به مدت حداقل 45 دقیقه انجام شد. این تمرینات شامل پنج نوع تمرین نیمه دراز و نشست (از حالت طاقباز، چانه بهطرف سینه، همزمان با جدا شدن قسمت تحتانی کتف از زمین، به جلو خم میشود. در این وضعیت دستها کنار گوش و کف پاها روی تشک قرار دارند)، دراز و نشست با چرخش (دراز و نشست همراه با چرخش کمر بهنحویکه هر آرنج بهنوبت به سمت زانوی مخالف حرکت کند)، پل از بغل (درحالیکه بدن به پهلو روی تشک قرار دارد، یک دست در زیر بدن قرار میگیرد و بدن به کمک عضلات تنه از زمین جدا میشود)، پل در حالت دمر (درحالیکه بدن بهصورت دمر روی تشک قرار دارد، ساعد و کف دستها زیر بدن قرار میگیرند. بدن به کمک قدرت عضلات دست و تنه از زمین جدا میشود، به صورتی که فقط کف دستها و انگشتان پا با زمین در تماس باشند) و چهار مرحله از تمرینهای تقویتی ناحیه پایین کمر است که این تمرینهای پایینتنه شامل پنج سطح متفاوت است.
- در مرحله اول تمرین فرد در حالت درازکش ابتدا یک پا و سپس پای دوم را به حالت 90 درجه بالا میآورد. همزمان با بالا آوردن پاها و خم شدن ران، زانوها نیز خم میشوند. در ادامه این حالت بر عکس شده و ابتدای پای اول و سپس پای دوم به وضعیت خود برمیگردند.
- در مرحله دوم تمرین فرد در حالت درازکش ابتدا یک پا و سپس پای دوم را به حالت خم 90 درجه بالا میآورد. همزمان با بالا آوردن پاها و خم شدن ران، زانوها نیز خم میشوند. سپس بهآرامی با سراندن پاشنه پای اول را به وضعیت کشیده درآورده و دوباره با حرکت سرخوردن به وضعیت تا شده برمیگردد. در ادامه این حرکت برای پای دوم تکرار میشود.
- حرکت مرحله اول تکرار میشود.
- در مرحله چهارم همان حرکت مرحله دو تکرار میشود با این تفاوت که پا با زمین تماس پیدا نمیکند.
- در این مرحله از تمرین، فرد هر دو پای خود را همزمان با یکدیگر به حالت خم 90 درجه ران بالا آورده و زانوها را بهنحویکه پا در تماس با زمین نباشد خم میکند. سپس هر دو پا بدون تماس با زمین به وضعیت اولیه و به حالت کاملاً باز برمیگردند.
تمرینات هوازی نیز با شدت متوسط 55 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه بر روی دستگاه نوار گردان به مدت 8 هفته و هر هفته 3 بار به مدت حداقل 45 دقیقه انجام شد. تمرینات با شدت 55 درصد حداکثر ضربان قلب شروع و در پایان دوره به 70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه رسید.
برای تعیین توزیع طبیعی دادهها از آزمون کلموگروف – اسمیرنف و آزمونهای تی مستقل و تی زوجی جهت بررسی تغییرات درونگروهی و بین گروهی استفاده گردید. ارتباط بین شاخصها از طریق رگرسیون خطی و ضریب پیرسون اندازهگیری شد. تمامی دادهها در سطح معنیداری 05/0 ≥ α با استفاده از SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج
جدول 1 ویژگیهای فردی آزمودنیها را نشان میدهد.
جدول 1. جدول ویژگیهای فردی آزمودنیها
شاخص |
گروه تجربی |
|
گروه کنترل |
|
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیشآزمون |
پسآزمون |
سن (سال) |
64/5±27/35 |
64/5±27/35 |
64/6±14/35 |
64/6±14/35 |
قد (cm) |
81/5±75/176 |
81/5±75/176 |
42/6±18/176 |
42/6±18/176 |
وزن (kg) |
62/9±66/80 |
33/6±67/78 |
56/13±57/82 |
44/1±2/83 |
شاخص توده بدنی (Kg/m2) |
75/2±81/27 |
66/1±76/25 |
51/3±45/26 |
55/3±1/27 |
ضربان قلب استراحت (ضربان در دقیقه) |
3/11±81/73 |
4/3±6/70 |
22/17±57/71 |
23/8±6/72 |
همچنین آزمون کلموگروف اسمیرنف نشان از توزیع طبیعی بین متغیرها در دو گروه تجربی و کنترل داشت. مقادیر متغیرهای پژوهش در مراحل مختلف در گروه تجربی و کنترل در جدول 2 نشان داده میشود.
جدول 2. مقادیر متغیرهای پژوهش در گروه تجربی و کنترل
متغیر وابسته |
مراحل تحقیق |
گروه |
میانگین و انحراف معیار |
درجه آزادی |
t |
P |
CRP (میکرومول) |
پیشآزمون |
تجربی |
58/0 ±64/4 |
28 |
074/0- |
942/0 |
کنترل |
87/0 ±66/4 |
پسآزمون |
تجربی |
81/0 ±01/3 |
28 |
25/5- |
001/0 |
کنترل |
08/1 ±85/4 |
مقدار کمردرد |
پیشآزمون |
تجربی |
21/3 ±26/20 |
28 |
784/0 |
440/0 |
کنترل |
82/2 ±4/19 |
پسآزمون |
تجربی |
13/2 ±6/16 |
28 |
07/4- |
001/0 |
کنترل |
22/3 ±66/20 |
نتایج با استفاده از آزمون تی وابسته نشان میدهد که میزان درد کمر در گروه تجربی در اثر8 هفته تمرین ثبات مرکزی و تمرین هوازی کاهش معنیداری داشته است (001/0P=). علاوه بر این یافتههای تحقیق نشان داد که مقدار درد کمر در گروه کنترل تغییر معنیداری نداشته است.